مقدمه
در بازآفرینی رویدادهای تاریخی، وجود منابع از ضروریات اساسی و اولیه به حساب میآید. بعد از آغاز دوره تاریخ هر چند منابع غیر مکتوب اهمیت خود را از دست ندادند، اما از جهت شفافیت، بیان جزئیات و گستره شمول، ارزش منابع مکتوب را ندارند. هر قوم و گروهی که منابع مکتوبی درباره تاریخ نیاکان و گذشتههای دور و نزدیکش داشته باشد میتواند بهتر و دقیقتر از کسانی که به چنین منابعی دسترسی ندارند، گذشته خویش را بازخوانی کرده، به تصویر کشد. در این میان به جرئت میتوان ادعا کرد که تاریخ هیچ دین و گروهی به اندازه تاریخ اسلام و مسلمانان، از منابع مکتوب برخوردار نیست بدیهی است که منظور از منابع مکتوب، کتابهایی است که در زمینه رویدادهای تاریخی نگارش یافته است. به رغم کثرت منابع مکتوب در تاریخ اسلام، مشکلات و چالشهای فراوانی نیز دست در گریبان آن دارد؛ گزارشها و تعصبات فرقهای، دستهبندیهای سیاسی، نزاعهای قبیلهای نگرش حاکمان و ... را میتوان از جمله آن مشکلات دانست.[1]
ازاینرو، برخی مهمترین عامل تحریف و انحراف در تاریخنگاری اسلامی را فرقهگرایی و حاکمیت حاکمان مستبد و ستم پیشه دانستهاند.[2] فرقهگرایی، منابع مکتوب تاریخ اسلام را چه از حیث تحریف وقایع تاریخی و چه از نظر انکار و نادیده انگاشتن برخی از رویدادهای تاریخ، دچارآسیبهای فراوانی کرده است. کتاب کهن و ارزشمند الفتوح از جمله کتابهایی است که از عوارض فرقهگرایی در امان نمانده و به علت داشتن برخی نشانهها که حاکی از گرایش شیعی نویسنده اوست، مورد بیمهری قرار گرفته و ضعیف پنداشته شده است.[3]
علت ضعیف شمردن این کتاب را میتوان در نقل بعضی حوادثی جستوجو کرد که با مذاق مذاهب تسنن سازگاری ندارد.[4] با توجه به اینکه بیشتر مورخان مسلمان به فرقه خاصی تعلق دارند، بدیهی است که برای پیروان فرقههای مخالف آنها دغدغههایی در خصوص نقل همه حوادث و رویدادها و مقاطع حساس تاریخ اسلام، از قبیل واقعه غدیر، جریان سقیفه و امثال آن، پدیدار میآید و برای آنها از نظر تحریف، انکار یا مسکوت گذاشتن بعضی از وقایع، آرامش خاطر و اطمینان حاصل نخواهد شد.
ازاینرو، ضروری است که کتابهایی چون الفتوح ابناعثم که وقایعی را نقل کرده که دیگر مورخان اهل سنت درباره آن سکوت کردهاند، مورد بررسی قرار گرفته، بیشتر معرفی و شناخته شوند. علاوهبراین، کتاب الفتوح از متون کهن تاریخ اسلام به حساب میآید که در صورت اثبات اتقان و اعتبار تاریخی آن، در موارد متعددی به کار شیعیان آمده و تا حدودی به مدعیات تاریخی آنها نزدیک خواهد بود.
به رغم کثرت منابع مکتوب در تاریخ اسلام، مشکلات و چالشهای فراوانی نیز دست در گریبان آن دارد؛ گزارشها و تعصبات فرقهای، دستهبندیهای سیاسی، نزاعهای قبیلهای نگرش حاکمان و ... را میتوان از جمله آن مشکلات دانست.
نگارنده بر پایه این ضرورت، در صدد معرفی کتاب الفتوح ابناعثم کوفی و بررسی اجمالی بعضی از قسمتهای آن درباره واقعه کربلاست. بنابراین، سؤال اصلی و سؤالهای فرعی در پژوهش حاضر را میتوان این گونه مطرح کرد:
سؤال اصلی: ابناعثم کوفی کیست و کتاب الفتوح در چه جایگاهی قرار دارد؟
سؤالهای فرعی:
1. مشخصات واقعی ابناعثم چیست؟
2. در چه مقطعی از تاریخ میزیسته است؟
3. مذهب ابناعثم چیست؟
4. محتوای کتاب الفتوح از چه مباحثی تشکیل شده است؟
5. کتاب الفتوح به چه روشی ارائه شده است؟
6. کتاب الفتوح به چه شیوهای تنظیم گردیده است؟
7. مصادر و مسانید الفتوح در چه وضعیتی قرار دارد؟
8. درجه اعتبار کتاب الفتوح چقدر است؟ و...
مقاله حاضر در دو بخش ارائه و تنظیم شده که بخش اول آن درباره ابناعثم کوفی و کتاب الفتوح است و در بخش دوم نظرات ابناعثم درباره رویداد کربلا و قیام امام حسین (ع) بررسی شده است.
الف) ابناعثم کوفی و کتاب الفتوح
1. ابناعثم کوفی
آنچه از مجموع اقوال به دست میآید این است که اعثم اسم یا لقب پدر ابناعثم و جد اول و دوم وی بوده است. بر اساس گفته یاقوت حموی در معجم الأدباء اسم ابناعثم «احمد» است و اقوال دیگر غیر از بروکلمان در تاریخ ادب العربی و علیاکبر دهخدا در لغتنامه دهخدا آن را تأیید میکند و سخن یاقوت میتواند قول صحیح باشد.
ابناعثم کمتر شناخته شده و بیشتر منابع تراجمنگاری درباره او ساکت هستند و کسانی که به معرفی ابناعثم پرداختهاند، اطلاعات دقیقی درباره زندگی وی به دست نمیدهند. ازاینرو، حتی مشخصات وی مورد اتفاق نبوده و اقوال مختلفی درباره او وجود دارد. بعضی او را محمدبنعلیبناعثم کوفی معرفی کردهاند،[5] برخی وی را احمدبناعثم کوفی دانستهاند،[6] قول سوم، دچار تردید شده و هر دو اسم محمد و احمد را به این شکل ذکر کرده است: محمدبنعلی (ابومحمد احمدبنعلی) معروف به ابناعثم کوفی یا ابومحمد احمد (محمد) فرزند علی کوفی.[7] قول چهارم، مشخصات ابناعثم را احمدبنمحمدبنعلیبناعثم کوفی دانسته و کنیه وی را «ابومحمد» ذکر کرده است.[8]
آنچه از مجموع اقوال به دست میآید این است که اعثم اسم یا لقب پدر ابناعثم و جد اول و دوم وی بوده است. براساس گفته یاقوت حموی در معجم الأدباء اسم ابناعثم «احمد» است[9] و اقوال دیگر غیر از بروکلمان در تاریخ ادب العربی[10] و علیاکبر دهخدا در لغتنامه دهخدا[11] آن را تأیید میکند و سخن یاقوت میتواند قول صحیح باشد، زیرا از نظر زمانی به دوره ابناعثم نزدیکتر است و او این کسی است که متوجه ابناعثم شده او را در معجم الأدبا ذکر کرده است.
علاوهبراین، احتمال دارد که محمد، تصحیف «ابومحمد» و «ابومحمد» کنیه ابناعثم باشد.[12]
ابناعثم کوفی همچنان که از کلمه الکوفی به دست میآید، اهل کوفه بوده و با توجه به ستایش وی از قبیله ازد، میتوان او را «ازدی النسب» دانست.[13] از زندگی و شرح حال ابناعثم، چیزی گزارش نشده و تاریخ تولد وی معلوم نیست. آنچه درباره او در منابع آن هم به صورت متفاوت آمده، تاریخ درگذشت اوست، بر این اساس که برخی سال وفات او را 214 ه.ق[14] و بعضی 314 ه.ق دانستهاند.[15]
با توجه به گستره زمانی محتوای کتاب الفتوح که از آغاز خلافت ابوبکر تا دوره مقتدر عباسی را در برمیگیرد، تاریخ وفات ابناعثم، قطعاً 214 ه.ق نیست. همچنین از آنجا که یاقوت حموی برای ابناعثم دو کتاب ذکر کرده است یکی به نام الفتوح که تا ایام هارون الرشید را در برمیگیرد و دیگری کتاب التاریخ که از ایام مأمون تا آخر دوره مقتدر را پوشش میدهد،[16] نمیتوان تاریخ درگذشت ابناعثم را 314 ه.ق دانست، زیرا مقتدر عباسی در 320 ه.ق به قتل رسیده است، بدین ترتیب، ابناعثم باید بعد از 320 ه.ق وفات یافته باشد.[17]
تاریخنگاری اسلامی شاخههای گوناگون و شیوههای مختلفی دارد، که یکی از مهمترین آنها را فتوحنگاری، تشکیل میدهد. فتوح، جمع فتح و در اصطلاح تاریخنگاری اسلامی به شاخهای اطلاق میشود که به بیان چگونگی گشودن یا تصرف سرزمینهای غیر مسلمان به واسطه مسلمانان میپردازد.
1.1: مذهب ابناعثم
اختلاف و اقوالی که درباره مشخصات و تاریخ درگذشت ابناعثم وجود دارد، در مورد مذهب وی نیز مطرح است. بسیاری از منابع، ابناعثم را شیعه دانسته و اهل سنت بنا به وجود منفردات در کتاب وی، اصرار بر شیعه بودن او دارند.[18]
تراجمنگاران بزرگ شیعی نیز بر شیعه بودن ابناعثم تأکید دارند.[19] قاضی نورالله شوشتری او را شافعی مذهب دانسته[20] و کسانی هم به سنی بودن ابناعثم تصریح دارند.[21] علامه مجلسی کتاب الفتوح را به عنوان یکی از مصادر کتاب بحارالانوار ذکر کرده و آن را از جمله کتابهای اهل سنت (عامه) شمرده است.[22] از آنجا که زندگی و شرححال ابناعثم به دست ما نرسیده، تنها راهی که برای نیل به مقصد کمک میکند کتاب اوست. برای شیعه معرفی کردن ابناعثم با استناد به کتابش دلیلهایی اقامه شده است، از جمله اینکه وی به تمجید و توصیف امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (ع) پرداخته و جمیع کسانی را که مخالف علی (ع) بودند، مورد طعن قرار داده است و شخصیت عثمان و عایشه را مشوه جلوه داده و مطالبی گزارش کرده که عدالت صحابه را زیر سؤال میبرد.[23]
البته با استناد به این دسته از مطالب کتاب ابناعثم نمیتوان شیعه بودن وی را اثبات کرد، زیرا هر چند بخشهای زیادی از کتاب الفتوح به امام علی (ع) اختصاص یافته، ولی او بیش از امام علیبنابیطالب (ع)، به تمجید و ذکر فضائل ابوبکر و عمر پرداخته و مطالبی را درباره شیخین مطرح کرده است که با اعتقاد شیعی سازگاری ندارد.
یکی از دلایل شیعه دانستن ابناعثم، نقل وقایع منافی عدالت صحابه است. در این مورد باید گفت که اولاً زیر سؤال رفتن عدالت صحابه با گزارش واقعیتهای تاریخی، غرضورزی گزارشگر را نسبت به صحابه ثابت نمیکند. علاوهبراین، پذیرش عدالت تمام صحابه جای بحث و تأمل فراوان دارد به گونهای که فرقه معتزله -یکی از دو فرقه مهم کلامی اهل سنت- عدالت همه صحابه را انکار کردهاند، آنجا که گفته اند «الصحابه عدول الا من قاتل علیا». [24]
2-1. آثار ابناعثم کوفی
برای ابناعثم کوفی سه اثر یاد شده است؛ الفتوح، المألوف و التاریخ.[25]
آنچه فعلاً در دسترس قرار دارد، کتاب الفتوح است و در معجم الأدباء آمده است که ابناعثم بیش از دو کتاب نداشته و هر دوی آن را یاقوت حموی دیده که کتاب الفتوح تا ایام هارون الرشید را در برداشته و کتاب التاریخ از دوره مأمون آغاز کرده و تا آخر دوره مقتدر را در بر میگیرد.[26] اما نکتهای که باقی میماند، حجم و گستره شمول کتاب الفتوح است که از خلافت ابوبکر آغاز میشود و تا حکومت مستعین ادامه دارد. این در حالی است که بنا به گفته یاقوت، کتاب الفتوح تا دوره هارون الرشید ادامه داشته است.
جلد چهارم، شامل ادامه خلافت امام علی (ع) خلافت امام حسن (ع) و جریان صلح ایشان با معاویه تا آغاز قیام حسین (ع) است. جلد پنجم به قیام امام حسین (ع) و واقعه شهادت آن حضرت پرداخته و قسمتی از آن به عبداللهبنزبیر و خلافت مروانبنحکم اختصاص یافته است.
2. کتاب الفتوح
تاریخنگاری اسلامی شاخههای گوناگون و شیوههای مختلفی دارد، که یکی از مهمترین آنها را فتوحنگاری، تشکیل میدهد. فتوح، جمع فتح و در اصطلاح تاریخنگاری اسلامی به شاخهای اطلاق میشود که به بیان چگونگی گشودن یا تصرف سرزمینهای غیر مسلمان به واسطه مسلمانان میپردازد.[27]
گرچه کتاب الفتوح ابناعثم موضوع فتح سرزمینها را نیز در خود جای داده، اما ضمن آنکه شامل فتح سرزمینها در عصر خلفای اولیه و اندکی پس از آن است میتوان آن را مانند کتابهایی چون تاریخ طبری، اخبار الطوال، کامل ابناثیر و غیر اینها نوعی تاریخ اسلام عمومی دانست.[28]
کتاب الفتوح در بعضی منابع، فتوح الاسلام[29] و در برخی دیگر، فتوح الشام نامیده شده است.[30] مجلسی در بحارالانوار با نام تاریخ الفتوح از آن یاد کرده[31] و یاقوت حموی آن را کتاب الفتوح خوانده و افزوده است که کتاب الفتوح، معروف و مشهور است.[32] نسخه خطی کتاب الفتوح در دو جلد در کتابخانه استانبول، ذیل احمد 3 به شماره 2956 نگهداری میشود.[33] اما متن مورد بررسی پژوهش حاضر، نسخهای است که در سال 1411 ق./1991 م با تحقیق علی شیری، توسط دارالاضواء بیروت در نه جلد منتشر شده که جلد نهم به فهرستها اختصاص یافته و هشت جلد دیگر، متن کتاب را تشکیل میدهد و در هر کدام به ترتیب، مطالب خاص تاریخی آمده است.
جلد اول، از سقیفه بنیساعده آغاز میشود و در برگیرنده خلافت ابوبکر، جنگهای رده، خلافت عمر و رخدادهای دوران خلافت وی است. جلد دوم به ادامه خلافت عمر و سپس خلافت عثمان و آغاز دوره امیرالمؤمنین علی (ع) اختصاص یافته است. جلد سوم به خلافت امام علی (ع) و حوادث این دوره پرداخته است. جلد چهارم، شامل ادامه خلافت امام علی (ع) خلافت امام حسن (ع) و جریان صلح ایشان با معاویه تا آغاز قیام حسین (ع) است. جلد پنجم به قیام امام حسین (ع) و واقعه شهادت آن حضرت پرداخته و قسمتی از آن به عبداللهبنزبیر و خلافت مروانبنحکم اختصاص یافته است. جلد ششم، وقایع ریز و درشت گوناگونی چون اخبار ازارقه، جریان مهلب، قیام توابین، قیام مختار ثققی، اخبار محمد حنفیه و بخشی از خلافت عبد الملکبنمروان را در بردارد. جلد هفتم به خلافت سه تن از خلفای اموی (عبد الملکبنمروان، سلیمانبنعبد الملک و عمربنعبد العزیز) اختصاص یافته است و نهایتاً جلد هشتم کتاب از خلافت یزیدبنعبدالملک آغاز میشود و سپس خلافت هشامبنعبد الملک، امارت ولیدبنیزیدبنعبد الملک، خروج عباسیان بر مروانیان، شکلگیری خلافت عباسیان، خلافت منصور، خلافت مهدی، خلافت هادی، خلافت هارون الرشید، خلافت امین، خلافت مأمون و خلافت معتصم در آن بیان شده است. همچنین به هارون، واثق، متوکل و منتصر اشارههایی دارد و با به خلافت رسیدن مستعین پایان میپذیرد.
کتاب الفتوح به شیوه موضوعی نگارش یافته و سال در تدوین آن، مدخلیت ندارد و با موضوع تاریخ خلفا، فتوح و حروب تنظیم شده است. اگر بتوان این گفته ابناعثم «هر آنچه از گزارشهای گوناگون ایشان شنیدم، گردآوری نمودم و سپس بر شیوه واحد تألیف کردم» را بر ترکیبی بودن شیوه ارائه، حمل کرد، میتوان کتاب الفتوح را در شیوه عرضه و ارائه، ترکیبی دانست.
همانطور که گفته شد، گزارش یاقوت حموی کتاب الفتوح تا ایام هارون الرشید را در بردارد،[34] اما الفتوح موجود بسیار بیشتر از آن چیزی است که یاقوت حموی گزارش کرده است، یعنی تا زمان به خلافت رسیدن مستعین را شامل میشود. اگر گفته شود که دو کتاب التاریخ و الفتوح به هم ضمیمه شده و در قالب کتاب الفتوح به دست ما رسیده، باز این اشکال باقی میماند که کتاب التاریخ تا آخر دوره مقتدر را در برمیگرفته،[35] حال آنکه الفتوح موجود، از دوره مستعین جلوتر نمیرود. مگر اینکه گفته شود که کتاب التاریخ ذیل الفتوح قرار گرفته و کتاب واحدی را تشکیل داده که تا آخر دوره مقتدر را شامل میشده است، لکن طبق آنچه از آخر الفتوح موجود به دست میآید، شخصی به نام محمدبنعلیبنمحمد طبنذی در قرن نهم هجری آن را بازنویسی و استنساخ کرده و احتمال این امر هست که مستنسخ مذکور تا زمان مستعین را طی دو مجلد نگارش داده، اما در استنساخ باقی ماند، یا توفیق نیافته و یا اینکه در مجلد جداگانهای کتابت کرده که به دست ما نرسیده است.
1-2. ویژگیهای تاریخنگاری الفتوح
در تاریخنگاری اسلامی، دو روش برای تنظیم مواد تاریخی وجود دارد: شیوه سالشماری و شیوه موضوعی. در روش سالشماری محور تنظیم مواد و مطالب تاریخی، سال است و حوادث هر سال به ترتیب همان سال ذکر میشود. اما در شیوه موضوعی، شخصیتهای مهم، خاندانها، دولتها، حروب و مقاتل، فتوح و طبقات، انساب و مدن و... محور تنظیم مطالب است المعارف ابنقتیبه، مروج الذهب مسعودی[36]، مقتل الحسین، واقعه صفین، مقتال الطالبینی، فتوح البلدان و امثال آنها را میتوان نمونههایی برای روش موضوعی ذکر کرد.[37] کتاب الفتوح به شیوه موضوعی نگارش یافته و سال در تدوین آن، مدخلیت ندارد و با موضوع تاریخ خلفا، فتوح و حروب تنظیم شده است. اگر بتوان این گفته ابناعثم «هر آنچه از گزارشهای گوناگون ایشان شنیدم، گردآوری نمودم و سپس بر شیوه واحد تألیف کردم»[38] را بر ترکیبی بودن شیوه ارائه، حمل کرد، میتوان کتاب الفتوح را در شیوه عرضه و ارائه، ترکیبی دانست.
2-2. اسناد و مصادر
ابناعثم به رغم رواج ذکر سلسله اسناد، منابع و مصادر اخبار تاریخی و تصریح نام شیوخ محدث و مورخ در قرنهای سوم و چهارم هجری، از این کار خودداری ورزیده و عدم ذکر سلسله اسناد، مصادر و منابع، نشان میدهد که او مورخی است که ذکر منابع و مصادر برایش اهمیتی نداشته است. البته بسیاری از مطالب کتاب الفتوح در کتابهای مدائنی، ابیمخنف، نصربنمزاحم، هشام کلبی و دیگران وجود دارد و در مورادی هم ابناعثم به برخی از مصادر و مسانید خود اشاره کرده است و از تتبع درکتاب وی میتوان به آنها دست یافت. در این قسمت، نام کسانی که ابناعثم با لفظ «حدثنی» از آنها خبر نقل کرده، ذکر میشود:
اخبار تاریخی کتاب الفتوح از جهت اعتبار و ایجاد اطمینان، باید در درجه گزارشها و روایات کتابهای تاریخی غیر مستند، همانند اخبارالطول، تاریخ یعقوبی و مانند آن قرار گیرد، در غیر این صورت، ترجیح بلامرجح لازم خواهد آمد، زیرا احتمال قصهگویی و دروغپردازی در همه کتابهای غیر مستند وجود دارد.
1- جعالبناسید سکاسکی عن ابیه اسیدبنعلقمه؛
2- نعیمبنمزاحم؛
3- اسحاقبنیوسف فزاری؛
4- علیبنعاصم؛
5- هشامبنمحمد سائب کلبی؛
6- ابوالحسن علیبنمحمد مدائنی؛
7- عثمانبنسلیم؛
8- لوطبنیحییبنسعید ازدی (ابومخنف)؛
9- عبدالحمیدبنجعفر؛
10- ابوعبدالله محمدبنعمر واقدی؛
11- ابویزید مهلی؛
12- ابراهیمبنعبداللهبنعلاء قرشی؛
13- ابوحاتم سهلبنمحمد صانع؛
14- عبداللهبنعبدالرحمن خزاعی؛
15- عبداللهبنمحمد بلوی؛
16- سلیم[39]
ابناعثم از این افراد با لفظ «حدثنی»، نقل کرده که در اصطلاح علم حدیث بر نقل بیواسطه دلالت دارد و مراد از آن این است که راوی، متن مکتوب را از شیخ خود شنیده باشد که به آن، سماع نیز گفته میشود[40]. این در حالی است که به لحاظ زمانی، نقل حدیث از بسیاری از آنان، توسط ابناعثم به طور مستقیم، امکان ندارد، زیرا جعالبناسید سکاسکی فرزند اسیدبنعلقمه از اصحاب عیاضبنغنم فهری است که در سال 20 ق وفات یافته و عبدالحمیدبنجعفر در 153 ق فوت کرده و هشامبنمحمدبنسائب کلبی در 204 ق وفات یافته[41] و محمدبنعمر واقدی در 207 ق در گذشته[42] و مدائنی متوفای 225 ق است. [43] البته این احتمال وجود دارد که ناسخ یا کسی که الفتوح را بازنویسی کرده، بدون توجه به مصطلحات حدیثی و رجالی، تعبیرها را جابهجا کرده یا چیزی بدان افزوده باشد. با این وصف، کتاب الفتوح میتواند واجد معیار درستی گزارشهای تاریخی باشد، زیرا با توجه به تخصص نویسنده و همچنین تخصصی بودن کتاب الفتوح و تناسب هندسی گزارشهای تاریخی آن، اطمینان عرفی که مهمترین معیار صحت گزارشهای تاریخی است، برای خواننده حاصل میشود. اخبار تاریخی کتاب الفتوح از جهت اعتبار و ایجاد اطمینان، باید در درجه گزارشها و روایات کتابهای تاریخی غیر مستند، همانند اخبارالطول، تاریخ یعقوبی و مانند آن قرار گیرد، در غیر این صورت، ترجیح بلامرجح لازم خواهد آمد، زیرا احتمال قصهگویی و دروغپردازی در همه کتابهای غیر مستند وجود دارد، علاوه بر اینکه اتهام «قصاص بودن» ابناعثم طعنی است که از جانب مخالفان گزارشهای وی بر او وارد شده است.
ادامه دارد...
یا مولا یا قمربنی هاشم آقا جان ! میخواهیم که خداوند به آبروی شما و وجود و دعای شما فرج منتقم حضرت صدیقه طاهره صلوات الله علیها را برساند