شیخ عباس قمی در مسیر فراگیری علوم
«شیخ عباس قمی» معروف به «محدث قمی»، از محدثان شیعی پر کار قرن چهاردهم ه.ق است که در سال 1294 ه.ق. در شهر قم متولد شد و در سال 1316 ه.ق. به دنبال فراگیری دانش عازم نجف اشرف گردید.[1] شیخ عباس قمی از همان ابتدای ورود به نجف اشرف شیفته عالم آگاه، محدث و محقق بزرگ، «حاج میرزا حسین نوری» (متوفای 1320 ه.ق.) گشت و در درس او شرکت جست.[2] طولی نکشید که به کمک حافظه قوی و تلاش پیگیر به مقام و منزلت والایی در نزد استاد خود دست یافت. تا آنجا که در همان ایام استنساج کتاب با ارزش استادش، «مستدرکالوسائل» را در اختیار گرفت و به خوبی از عهده این کار بزرگ برآمد. شیخ عباس قمی، در سال 1322 ه.ق. به قم بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و وعظ و ارشاد مردم شد و تا سال 1329 ه.ق. در این شهر مذهبی اقامت داشت. در این ایام عازم بیتالله الحرام شد و پس از مراجعت از زیارت خانه خدا همچنان در قم سکونت داشت. در سال 1332 ه.ق. بنا به عللی و مخصوصا به موجب تنگدستی به مشهد مقدس مهاجرت کرد و در آنجا سکونت گزید.[3] در سال 1340 ه.ق (1300 ه.ش) یعنی یک سال پس از تصرف تهران توسط رضاخان پهلوی، مرحوم شیخ عباس قمی به دعوت «آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی» – که به خواهش علمای عصر خویش برای تجدید مرکزیت حوزه علمیه قم، در این شهر ماندگار شده بود – برای تدریس به حوزه علمیه کهن قم فراخوانده شد. محدث قمی بقیه عمر خود را صرف نگارش آثار متعددی در علوم مختلف، تاریخ، رجال، تراجم، علوم قرآن، اخلاق، عقاید و علم حدیث کرد و سرانجام پس از عمری تلاش و خدمت به جامعه اسلامی و تحمل سختیها و مرارات زمان، در شب سهشنبه بیست و دوم ذیحجه سال 1359 ه.ق. بدرود حیات گفت.
از محدث قمی در شاخههای مختلف علوم انسانی آثاری بر جای مانده است که در میان حجم انبوه این آثار، برخی از آنها نقش بسیار مهمی در تحریفزدایی به خصوص تحریفزدایی از انحرافات مرتبط با تاریخ عاشورا دارد که در ادامه مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
شیخ عباس قمی و تحریفزدایی از تاریخ عاشورا
نگاهی به تاریخ با شکوه اسلام نشان میدهد که وقایع بسیاری در تاریخ اسلام رخ داده است که در بسیاری از مواقع از سوی افرادی خواسته و یا ناخواسته مورد تحریف قرار گرفته است. در این میان عدهای نیز در جهت تمیز دادن سره از ناسره تلاشهای بسیاری را از خود نشان دادهاند. در این میان، شیخ عباس قمی سهم عمدهای در پاکسازی تحریفات تاریخ عاشورا دارد. البته نمیتوان و نباید هم منکر تلاشهای کسان قبل از او شد؛ چرا که وی در این مسیر اولین نفر نبوده، بلکه شایسته است از استاد وی محدث نوری صاحب اثر «لولو و مرجان در شرط پله اول و دم منبر روضهخان» نیز به نیکویی یاد کرد. کسی که در شکلگیری استعداد و نبوغ محدث قمی نقش ممتازی دارد.
شیخ عباس قمی در راستای رسیدن به این هدف، راهی طولانی در پیش داشت. راهی که از «نفسالمهموم تا منتهیالآمال» در پیش بود. بازشناسایی سیر و سلوک وی در این مسیر نشان میدهد که چگونه وی توانسته حجم انبوهی از انحرافات و تحریفهای وارده را شناسایی و با نگاه ریزبین مورد نقد و جرح و تعدیل قرار دهد.
نگاهی کلی به آثار وی نشان میدهد که آثار او در سه حوزه؛ عاشوراپژوهی، دعاپژوهی و زیارتنامهشناسی است که چهار اثر مهم؛ «نفسالمهموم، نفثهالمصدور، مفاتیحالجنان و منتهیالآمال» بر اساس موضوع مورد بحث، بررسی میگردد تا نقش شیخ عباس قمی در این آثار در تحریفزدایی تاریخ عاشورا مشخص گردد.
نگاهی کلی به آثار وی نشان میدهد که آثار او در سه حوزه؛ عاشوراپژوهی، دعاپژوهی و زیارتنامهشناسی است که چهار اثر مهم؛ «نفسالمهموم، نفثهالمصدور، مفاتیحالجنان و منتهیالآمال» بر اساس موضوع مورد بحث، بررسی میگردد تا نقش شیخ عباس قمی در این آثار در تحریفزدایی تاریخ عاشورا مشخص گردد.
گام اول؛ نفسالمهموم
اگر چه این اثر نسبت به آثار دیگران مستحکم است ولی در مقایسه با گامهای بعدی خود شیخ عباس، اتقان کمتری دارد. دلیلش هم اینکه در نفسالمهموم به «بحارالانوار» مجلسی اعتماد کرده و به واسطه بحار از برخی کتابهای کماعتبار نیز روایت کرده است. این علت اگر چه در گام دوم یعنی «نفثهالمصدور» نیز دیده میشود اما به اختصار است؛ یعنی حجم این روایتهای برداشتی از بحار در آن بسیار کمتر است؛ اما در دو گام بعدی یعنی آثار «مفاتیحالجنان و منتهیالآمال» این برداشتها کامل از بین میرود و در عوض کلمه به کلمه به کتاب استادش محدث نوری به دقت عنایت داشته تا آنجا که سعی کرده است حتی خبری را که استادش در صحت آن تردید کرده، نقل نکند.
در دو کتاب اخیر حتی به استنادهای استاد خود اطمینان نکرده بلکه هر جا احساس کرده روایتها با عقل و استدلال و شواهد نمیخواند، دست به تحریفزدایی زده و یا به مردود بودن و دور از حقیقت بودن اخباری که نقل میکنند تصریح کرده است.
گام دوم؛ تکمیل نفسالمهموم
این نوشته خاتمهای دارد که در آن از اهل منبر و روضهخوانان میخواهد که بیست چیز را رعایت کنند تا بتوانند از کسانی باشند که شعائر الاهی را بزرگ میدارند و برای هدایت مردم توفیق مییابند. در مجال حاضر به مواردی از آن توصیهها اشاره میشود؛
1. گناهان را در چشم مردم کوچک نسازند.
2. هنگام روضهخوانی و تلاوت قرآن، مرتکب تفسیر به رای نشوند.
3. به بهانه ستایش امامان علیهمالسلام از مقام پیامبران (ع) نکاهند و حریم پیامآوران خدا را نگاه دارند.
4. روضههای ذلتآمیز و حقارتبار نخوانند.[4]
گام سوم؛ مفاتیحالجنان
در کتاب مفاتیحالجنان نیز تحقیقهای جسته و گریختهای دیده میشود. جالب توجه آنکه بدانیم پیشتر کتابی با عنوان «مفتاحالجنان» در باب دعا و زیارت منتشر شده بود که آکنده از اخبار و دعاهای نامعتبر و غیر مستند بود و با این همه میان مردم بسیار معروف و مشهور شده بود تا اینکه محدث نوری در کتاب لولو و مرجان، آن کتاب و مؤلفش را با صدای بلند رسوا ساخت.
شیخ عباس قمی کتاب مفاتیحالجنان را تألیف کرد تا آن کتاب مفتاحالجنان را که استادش از تحریفات و اخبار دروغ، غیر مستند و غیر واقعی آن نالیده بود از سکه بیندازد و کار مستندی را جایگزین آن سازد. حال بگذریم از اینکه مفاتیح نیز از گزند تحریف گران در امان نمانده و از همان زمان زنده بودن مؤلف تا کنون، هر کس از راه رسیده به اول و آخر آن تا توانسته افزوده و حتی در متن آن دست برده است. امری که شیخ عباس قمی نیز به صراحت بدان اشاره کرده است.
پس از نقل ماجرای پسران «مسلمبنعقیل (ع)» هم در نفسالمهموم و هم در منتهیالآمال مینویسد: شهادت این دو طفل با این کیفیت و تفصیل نزد من مستبعد است.
تحریفگران برای این امر، شگردی به کار بردهاند که کسی را یارای نقد و انتقاد نباشد به این ترتیب که در اول و آخر مفاتیح، چندین سوره شریف از قرآن مجید را نیز آوردهاند تا پیشاپیش زهر چشمی از معترضان و منتقدان گرفته باشند. محدث قمی در این اثر نیز در چندین جا به برخی از تحریفات عاشورا پرداخته است:
1. احادیثی که در فضیلت عاشوراست همه جعلی است و به دروغ به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نسبت دادهاند.[5]
2. روز اربعین به قول شیخ مفید و شیخ طوسی، روز بازگشت خانواده امام حسین علیهالسلام از شام به مدینه است.[6]
3. فقرات افزوده شده بر زیارت وارث.[7]
4. جعل دعایی مرسوم به دعای حبی.[8]
شیخ عباس قمی بعد از جرح و تعدیل و استفاده از نقلهای استادش به تفصیل از ادعیه و زیارات ساختگی و نیز دخل و تصرف دیگران در کتابهایش سخن گفته و به شدت مینالد:
«کار به جایی رسیده که دعاها موافق سلیقهها تلفیق شده و زیارتها و مفجعهها و صلواتها اختراع گشته و مجموعههای بسیار از دعاهای ساختگی و قلابی چاپ شده و بچه مفتاحها متولد گشته و کم کم سرایت کرده به سایر کتب رسیده و شایع و رواج یافته است»[9] این تحریفات به تفصیل در ترجمه انصاریان از این اثر بیان شده است.
گام چهارم؛ منتهیالآمال
در این اثر که شاهکار قمی است، حجم انبوهی از تحریفات تاریخ عاشورا مورد بررسی قرار گرفته است که به چند مورد اشاره میکنیم؛
1. پس از نقل ماجرای پسران «مسلمبنعقیل (ع)» هم در نفسالمهموم و هم در منتهیالآمال مینویسد: شهادت این دو طفل با این کیفیت و تفصیل نزد من مستبعد است.[10]
2. در مورد «نافعبنهلالبننافع» مینویسد: مکشوف باد که در بعض کتب، به جای این بزرگوار، هلالبننافع، ذکر شده و مظنونم آن است که نافع از اول اسم، سقط شده و سببش تکرار نافع بوده است.[11]
3. آیا والده آن جناب علیاکبر (ع) در کربلا بوده یا نبوده، ظاهر آن است که نبوده و در کتب معتبره نیافتم در این باب چیزی.[12]
4. قصه دامادی جناب قاسم صحت ندارد.[13]
5. ذکر محامل و هودج در غیر خبر مسلم جصاص نیست و این خبر را گر چه علامه مجلسی نقل فرموده و لکن مأخذ نقل آن «منتخب طریحی» و «کتاب نورالعین» است که حال هر دو کتاب بر اهل فن حدیث، مخفی نیست؛ و نسبت شکستن سر به جناب زینب سلام الله علیها و اشعار معروف (یا هلا لا لما استتم کمالا) نیز بعید است از آن مخدره که عقیله هاشمیین و عالمه غیر معلمه و رضیعه ثدی نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است.[14]