نمیدانم تا به حال سفرههای پهن شده بزرگ دیدهای؟
نمیدانم تا به حال چه تعداد میزبان همزمان دیدهای؟
نمیدانم تا به حال چه مقدار پیاده راه رفتهای؟ چه فاصلهای را؟
نمیدانم تا به حال چند بار جمعیتی را دیدهای که همه همزمان به قصدی خاص در مسیری راه بروند؟ بی ازدحام! بی اختلال و با همدلی!
سالها پیش جمعی از اسرا در همین مسیر، گرسنه و تشنه، کوچک و بزرگشان راه رفتند و هیچ میزبانی از آنان پذیرایی نکرد.
فقط صدای هلهله بود و قدری خاکستر و مقدار کمی نان و خرمای صدقهای و آن مصیبت زدگان، در بیابانهای تفتیده، راه رفتند و زمین خوردند و بلند شدند و کشیده شدند و باز راه رفتند...
و امروز را ببین که در پس آن روز آمده است ،عمود به عمود پیش بیا و ببین سفرههای گسترده را و میزبانهای خرد و کلان را و جمعیت یکدل و یک صدا را و موکبهای پر طنین را از نوای یا حسین علیهالسلام....
همه و همه به محبت یک نفر
«فَقَالَ النَّبِیُّ ص إِنَّ لِلْحُسَیْنِ فِی بَوَاطِنِ الْمُؤْمِنِینَ مَعْرِفَهً مَکْتُومَه [1]»
بیا تا همسفر شویم و از عمود اول، یک به یک نام ببریم آنهایی را که پشتوانه اهل حرم بودند.
عمود یک: یا قمر بنی هاشم (ع)... اویی که یک تنه، سپاه برادر بود و دست او که عمود دلهای کودکان بود.
عمود دو: یا علی اکبر (ع)... اویی که پدر پس از به میدان رفتنش دنیا را پست و حقیر میبیند[2] و او که داغش به موهای پدر در لحظه، گرد سپید پیری نشانید.
عمود سه: ...
به عمودهای آخر که میرسی دنبال نام کسی نگرد وقتی گنبد و گلدسته حرم سقا را دیدی دیگر به کسی احتیاج نیست؛ فقط دلت را به او بده و به فاصله این دو حرم بنگر. قدمهایت که دست خودت نبود به این فکر کن که همین فاصلهای را که با ذوق راه میروی چقدر حسرت بود برای سقا، تا آب را از علقمه به خیام برساند...
عمود 1452: یا ابالفضل (ع) ... پدر جان به عمو بگو ما آب نمیخواهیم فقط به خیمهها برگردد.
اما به درب صحن که رسیدی پیش از آنکه اشکهایت را پاک کنی دعا کن برای آن بازمانده از نسل عاشورا که شاید پای تک تک عمودها گریسته است و مسیر را طی کرده است، نمیدانم شاید هم میزبان بوده و از زائران پدرش پذیرایی کرده است، پس دعایش کن.
زائر اربعین زیارتت قبول.