فکر کن در مسیر 80 کیلومتری، بین بیست میلیون زائر، دو نفر دنبال هم بگردند.
دو نفر که هیچ نام و نشانی از هم ندارند.
فکر کن این دو نفر پدر و فرزند باشند[1] ، میپرسی چطور؟
چطور میشود پدر و فرزند باشند و همدیگر را نشناسند؟!
این طور میشود که فرزند به دنبال پدری میگردد که میداند همراه و همدم اوست؛ اما تا به حال چهرهاش را ندیده است.
یعنی لطف پدریاش را هر روز میبیند؛ ولی خودش را نه!
بعد هم پدری به دنبال فرزندی میگردد که هیچ نشانهای از فرزندی در او نمیبیند، نه اطاعتی نه صداقتی ...فقط ادعای محبت و...
اطاعت !
اما، آن فرزند -با این چند میلیون نفر که پای پیاده، دلشان را به دست گرفته اند- آمده است تا مدعایش را ثابت کند.
اگر به گفتههای خودش ایمان ندارد، به وعده دوست ذرهای شک ندارد که فرمود[2] :
«مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ علیهالسلام مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَهٍ ؛
کسى که پیاده به زیارت قبر حسین بن علی علیهالسلام برود، خداوند متعال به هر قدمى که بر میدارد هزار حسنه برایش ثبت و هزار گناه از وى محو میفرماید و هزار درجه مرتبهاش را بالا میبرد... .»
درمسیر حسین هستم تا جان دارم
یا ابانا استغفر لنا.....
طیب الله محبت پدر و فرزندی....