شب بود و شهر بی طپش، در شب تاریک خُفته بود.
مردان سپاه، سرها را در صندوق نهاده بودند و چند تن به نگهبانی.
بازماندگان کاروان، خسته و رنجور و داغدیده.
و سیدالساجدین، در سکوت بود و سکوت،
چشم به صندوق حاوی سر پدر داشت.
به یکباره نور، از صندوق زبانه کشید و پرتو افشانی کرد،
به قلب آسمان رفت و آسمان را نور باران کرد،
و او، در اندیشۀ کارستان پدر،
فقط نگاه به آینده داشت.
آینده ای بسیار دور، که پدر دوباره باز گردد.
ناگهان دستی پدیدار شد از دیوار شهر،
و با خط خون نوشت،
آیا اُمتی که حسین را کُشتند، امید به شفاعت جدّ او در روز حساب دارند؟
و دست، ناگهان مخفی شد.
و سیدالساجدین، آیه ای از کتاب الله را بخاطر آورد.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا
ای کسانی که ایمان آورده اید،
مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ
هر کس از شما از دین خود برگردد،
فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ. (1)
به زودی خدا گروهی دیگر را میآورد که آنان را دوست میدارد و آنان نیز او را دوست دارند.
1 – سوره مائده . آیه 54
این متن از سلسله متن های «همراه با کاروان حسینی تا اربعین» نوشته «مجتبی فرآورده» است. مجتبی فرآورده تهیه کننده و کارگردان سینما که این روزها در حال ساخت پروژه «ثارالله» است در مجموعه یادداشت هایی که بر روی سایت کرب و بلا منتشر می شود از هشتم ذی الحجه تا اربعین با روایتهایی کوتاه و آزاد وقایع کاروان امام حسین (ع) را روایت میکند.روز شمار وقایع در این نوشتار، جز در موارد خاص، مانند خروج امام(ع) از مکه، تاسوعا، عاشورا و ... با توجه به گوناگونی روایات و شیوۀ نگارش، به معنی شرح وقایع اتفاقیه آن روز نبوده و تنها برای توالی در همراهی با کاروان استفاده شده است.