در این مقاله خواهید خواند:
روایت امام رضا (ع) به پسر شبیب درمورد محرم و گریه بر امام حسین (ع)
سخنان امام رضا (ع) در مورد زیارت امام حسین (ع) در کربلا
سخنان امام رضا (ع) پیرامون ماه محرم و گریه و بر سید الشهدا (ع)
سخنان امام رضا (ع) درباره روز عاشورا
سخنان امام رضا (ع) با دعبل خزائی در مورد گریستن و گریاندن برای امام حسین (ع)
امام رضا (ع) در زمان امامت خویش، سعی در بزرگداشت و تکریم مقام سیدالشهدا (ع) داشتند و در سخنان و رفتار خود، مخصوصا در ایام محرم، طوری رفتار میکردند که باعث ترغیب مردم نسبت به تکریم و اقامه عزای جد بزرگوارشان حضرت سیدالشهدا (ع) شود.
در این مقاله سعی در جمع آوری بخشی از سخنان امام رضا (ع) درباره امام حسین (ع) شدهاست.
روایت امام رضا (ع) به پسر شبیب درمورد محرم و گریه بر امام حسین (ع):
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ- فَقَالَ لِی یَا ابْنَ شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَهَ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ لِزَکَرِیَّا ع ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّهِ فِیمَا مَضَى یُحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّهُ حُرْمَهَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَهَ نَبِیِّهَا ص لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ أَبَداً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ أَرْبَعَهُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَوَجَدُوهُ قَدْ قُتِلَ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ یَقُومَ الْقَائِمُ فَیَکُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْنِ یَا ابْنَ شَبِیبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ جَدِّی ص مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ ع حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّهَ فِی الْجَنَّهِ مَعَ النَّبِیِّ وَ آلِهِ ص فَالْعَنْ قَتَلَهَ الْحُسَیْنِ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ ع فَقُلْ مَتَى مَا ذَکَرْتَهُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ.[1]
ای فرزند شبیب! اگر برای چیزی گریه میکنی، برای حسین بن علی بن ابیطالب گریه کن
ریّان بن شبیب گفت که در روز اول محرم بر امام رضا (ع) وارد شدم. پس به من فرمود: ای فرزند شبیب! آیا روزهای؟
گفتم نه. فرمود: بهراستیکه این روز، روزی است که زکریا (ع) به درگاه پروردگارش دعا کرد و گفت: «پروردگارا! از نزد خود برای من، نسلی پاک قرار ده. همانا تو پذیرندهی دعا هستی». پس خداوند، پذیرفت و به فرشتگان خود فرمان داد زکریا (ع) را که در محراب در حال نماز بود، چنین ندا دهند: «خداوند تو را به یحیی بشارت میدهد». هر کس در این روز، روزه بگیرد و به درگاه خدای (ع) دعا کند، پذیرفته میشود، همانگونه که برای زکریا (ع) پذیرفته شد.
سپس فرمود ای پسر شَبیب! محرّم، ماهی است که مردم دوران جاهلی، در گذشته به خاطر حرمت آن، ستم و جنگ را در آن، حرام میدانستند. این امت، حرمت این ماه را نشناختند، چنانکه حرمت پیامبرشان را هم نشناختند. در این ماه ذرّیه ی وی را کشتند و زنانش را اسیر کردند و اموالش را غارت کردند. خداوند، هرگز آنان را نخواهد بخشید.
ای فرزند شبیب! اگر برای چیزی گریه میکنی، برای حسین بن علی بن ابیطالب گریه کن، چون وی آنگونه که گوسفند، سر بُریده میشود، سر بُریده شد و به همراه وی هجده نفر از خاندانش کشته شدند که در روی زمین، همانندی برای آنان نبود. به خاطر قتل وی آسمانهای هفتگانه و زمینها گریستند. چهار هزار از فرشتگان برای یاری وی فرود آمدند؛ اما او را کشته یافتند. آنان تا روزی که قائم قیام کند، گِرد وی، ژولیده و غبارآلود هستند و چون وی قیام کند، از یاران وی خواهند بود و شعار آنان، «ای خونخواهان حسین» خواهد بود.
ای فرزند شبیب! پدرم از پدرش از جدش برای من نقل کرد که چون جدم حسین (ع) کشته شد، از آسمان، خون و خاک سرخ بارید.
ای فرزند شبیب! اگر بر حسین، گریه کنی تا اشکت بر گونهات جاری شود، خداوند، همه گناهان تو را، چه بزرگ و چه کوچک، و چه کم و چه زیاد، خواهد بخشید.
ای فرزند شبیب! اگر این امر که خداوند را بدون گناه، ملاقات کنی، تو را خوشحال میکند، حسین (ع) را زیارت کن.
ای فرزند شبیب! اگر این امر، تو را خوشحال میکند که در بهشت به همراه پیامبر (ص) و خاندانش در غرفههای بناشده سکونت کنی، برای قاتلان حسین، لعنت کن.
ای فرزند شبیب! اگر این امر، تو را خوشحال میکند که ثوابی همانند کسی داشته باشی که به همراه حسین (ع) به شهادت رسیده است هرگاه به یادت افتاد، بگو: ایکاش همراه آنان بودم و سعادت بسیار مییافتم!
ای فرزند شبیب! اگر این امر تو را خوشحال میکند که در درجات بالای بهشت به همراه ما باشی، برای اندوه ما اندوهگین و برای شادی ما شاد باش، و بر تو باد ولایت ما! اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، در روز قیامت با آن، محشور میشود.
سخنان امام رضا (ع) در مورد زیارت امام حسین (ع) در کربلا:
وَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْخَیْبَرِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقُمِّیِّ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع بِشَطِّ الْفُرَاتِ کَانَ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِه[2]
حضرت امام رضا (ع) فرمود: هر مؤمنى که قبر امام حسین (ع) را کنار شطّ فرات (در کربلا) زیارت کند همانند کسى است که خداوند متعال را بر فراز عرش زیارت کرده باشد.
چون ماه محرّم میرسید کسی پدرم (ع) را خندان نمیدید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آنکه ده روز میگذشت. روز دهم روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و میفرمود: این روزی است که حسین (ع) در آن کشته شد.
سخنان امام رضا (ع) پیرامون ماه محرم و گریه و بر سید الشهدا (ع):
حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّهِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ الْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِیهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِکَ فِیهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِیَ فِیهِ ذَرَارِیُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ النِّیرَانُ فِی مَضَارِبِنَا وَ انْتُهِبَ مَا فِیهَا مِنْ ثَقَلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَهٌ فِی أَمْرِنَا إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا [یَا أَرْضَ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثْتِنَا] الْکَرْبَ [وَ] الْبَلَاءَ إِلَى یَوْمِ الِانْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ فَإِنَّ الْبُکَاءَ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ ثُمَّ قَالَ ع کَانَ أَبِی ع إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا یُرَى ضَاحِکاً وَ کَانَتِ الْکِئَابَهُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتَّى یَمْضِیَ مِنْهُ عَشَرَهُ أَیَّامٍ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْعَاشِرِ کَانَ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع.[3]
ابراهیم بن ابی محمود گوید: حضرت رضا (ع) فرمود: مردمان جاهلی در محرم جنگ را حرام میدانستند، ولی خون ما در آن ماه حلال شد و احترام ما هتک گردید، و فرزندان و زنان ما در آن اسیر شدند، و خیمههای ما را در آن آتش زدند، و اموال ما را در آن غارت کردند، و حرمت رسول خدا (ص) را نگاه نداشتند. روز حسین (ع) دیدگان ما را زخم کرد و اشکهای ما را جاری ساخت و عزیزان ما را خوار نمود در زمین کرب و بلا، ای زمین کرب و بلا برای ما محنت و غم و بلا باقی گذاشتی تا روز قیامت، پس گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین (ع) گریه کنند، چراکه گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرومیریزد. سپس حضرت فرمود: چون ماه محرّم میرسید کسی پدرم (ع) را خندان نمیدید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آنکه ده روز میگذشت. روز دهم روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و میفرمود: این روزی است که حسین (ع) در آن کشته شد.
سخنان امام رضا (ع) درباره روز عاشورا:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا قَالَ: مَنْ تَرَکَ السَّعْیَ فِی حَوَائِجِهِ یَوْمَ عَاشُورَاءَ قَضَى اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ مَنْ کَانَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ وَ قَرَّتْ بِنَا فِی الْجِنَانِ عَیْنُهُ وَ مَنْ سَمَّى یَوْمَ عَاشُورَاءَ یَوْمَ بَرَکَهٍ وَ ادَّخَرَ فِیهِ لِمَنْزِلِهِ شَیْئاً لَمْ یُبَارَکْ لَهُ فِیمَا ادَّخَرَ وَ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَعَ یَزِیدَ وَ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ زِیَادٍ وَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ إِلَى أَسْفَلِ دَرْکٍ مِنَ النَّارِ.[4]
اى دعبل! هر کس بر مصیبت ما بگرید یا حتى یک نفر را بگریاند، اجر او بر خداست. هر کس در مصیبت ما چشمش اشکبار شود و بر مصیبتى که از دشمنانمان بر ما رسیده بگرید، خداوند او را با ما محشور میکند
حسین بن فضال گوید: حضرت رضا (ع) فرمود: هر کس حوائج خود را در روز عاشورا ترک کند خداوند حوائج دنیا و آخرت او را روا میکند، هر کس روز عاشورا را روز مصیبت و حزن خود قرار دهد خداوند او را روز قیامت خوشحال و شادمان میکند و در بهشت با دیدن ما دیدگانش روشن میگردد. و اگر کسی روز عاشورا را روز فعالیت کند و برای خود اندوخته تهیه نماید از آن ذخائر استفاده نخواهد کرد، و در روز قیامت با یزید و عبیدالله و عمر بن سعد علیهم اللعنه محشور خواهد شد.
سخنان امام رضا (ع) با دعبل خزائی در مورد گریستن و گریاندن برای امام حسین (ع):
قَالَ حَکَى دِعْبِلٌ الْخُزَاعِیُّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع فِی مِثْلِ هَذِهِ الْأَیَّامِ فَرَأَیْتُهُ جَالِساً جِلْسَهَ الْحَزِینِ الْکَئِیبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ فَلَمَّا رَآنِی مُقْبِلًا قَالَ مَرْحَباً بِکَ یَا دِعْبِلُ مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ ثُمَّ إِنَّهُ وَسَّعَ لِی فِی مَجْلِسِهِ وَ أَجْلَسَنِی إِلَى جَانِبِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دِعْبِلُ أُحِبُ أَنْ تُنْشِدَنِی شِعْراً فَإِنَّ هَذِهِ الْأَیَّامَ أَیَّامُ حُزْنٍ کَانَتْ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَیَّامُ سُرُورٍ کَانَتْ عَلَى أَعْدَائِنَا خُصُوصاً بَنِی أُمَیَّهَ یَا دِعْبِلُ مَنْ بَکَى أَوْ أَبْکَى عَلَى مُصَابِنَا وَ لَوْ وَاحِداً کَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ یَا دِعْبِلُ مَنْ ذَرَفَتْ عَیْنَاهُ عَلَى مُصَابِنَا وَ بَکَى لِمَا أَصَابَنَا مِنْ أَعْدَائِنَا حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا فِی زُمْرَتِنَا یَا دِعْبِلُ مَنْ بَکَى عَلَى مُصَابِ جَدِّیَ الْحُسَیْنِ ع غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ الْبَتَّهَ ثُمَّ إِنَّهُ ع نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَیْنَنَا وَ بَیْنَ حَرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِیَبْکُوا عَلَى مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ ع ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ وَ قَالَ یَا دِعْبِلُ ارْثِ الْحُسَیْنَ ع فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا دُمْتَ حَیّاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ قَالَ دِعْبِلٌ فَاسْتَعْبَرْتُ وَ سَالَتْ عَبْرَتِی وَ أَنْشَأَتُ أَقُولُ َ أَنْشَأْتُ أَقُولُ
أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتِ
إِذاً لَلَطَمْتِ الْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ وَ أَجْرَیْتِ دَمْعَ الْعَیْنِ فِی الْوَجَنَاتِ
أَ فَاطِمُ قُومِی یَا ابْنَهَ الْخَیْرِ وَ انْدُبِی نُجُومَ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلَاهٍ[5]
در مثل چنین روزهایى خدمت مولایم على بن موسیالرضا (ع) رسیدم. اندوهگین و ماتمزده نشسته بود و اصحابش پیرامون او بودند. چون مرا دید که میآیم، فرمود: آفرین بر تو اى دعبل! مرحبا به یاور ما با دست و زبانش! آنگاه در مجلس کنار خودش برایم جا بازنمود و مرا کنار خود نشاند و فرمود: دعبل! دوست دارم برایم شعر بخوانى. این روزها روز اندوه ما اهلبیت است و روز شادى دشمنان ما بخصوص بنیامیه بوده است. اى دعبل! هر کس بر مصیبت ما بگرید یا حتى یک نفر را بگریاند، اجر او بر خداست. هر کس در مصیبت ما چشمش اشکبار شود و بر مصیبتى که از دشمنانمان بر ما رسیده بگرید، خداوند او را با ما محشور میکند. ای دعبل! کسی که در مصیبت جدم امام حسین (ع) بگرید، البته خداوند گناهان او را بیامرزد.
سپس ایشان برخاست و پردهای در میان ما و اهل حرم زد و اهلبیتش را پشت پرده نشانید تا در مصیبت جد خود امام حسین (ع) بگریند. آنگاه رو به من کرد و فرمود: اى دعبل! براى حسین مرثیه بخوان. تو تا زندهای ستایشگر و یاور مایى. پس تا میتوانی از یارى ما کوتاهى مکن. دعبل گوید: اشکم جارى شد و این اشعار را خواندم:
اى فاطمه! اگر به خیال تو میگذشت که روزى حسین تو کنار شط فرات، لبتشنه جان دهد، بر صورت خویش میزدی و اشک از دیدگان جارى میساختی. اى فاطمه! اى دختر پیامبر نیکى! برخیز و مویه کن بر اختران آسمانها که بر خاک تیره افتادهاند.
یا ثامن الحجج، خودت بلیط کربلای ما رو امضا کن