فریم تصویر

بررسی تحریفات عاشورا

دکتر محمد دولتی

خلاصه آلبوم:

1.شناخت تحریفات عاشورا.

2.اوّلین تحریف عاشورا: امام حسین (علیه السلام) را مانند خود بدانیم و با خود مقایسه کنیم!

3. کربلا چه داشته که باید از آن درس گرفت؟

4. چرا برای سیّدالشّهداء (ع) گریه می‌کنیم؟

تاریخ سخنرانی:‌ محرم ۱۴۳۴

۱۰ وضعیت متن

به همراه خلاصه سخنرانی ها


اولین تحریف
آیا امام حسین (علیه السلام)، بشری مثل ما بوده است؟
ابی مخنف
روضه سید الشهدا در مقتل ابی مخنف
آواره
مقایسه مصیبت های حضرت ابراهیم و امام حسین (علیه السلام)
عروسک
مصائب حضرت رقیه (سلام الله علیها)
سه ساله
شفا یافتن دختر مسیحی توسط حضرت رقیه (سلام الله علیها)
شبیه هیچکس
قیاس اعمال امام حسین (علیه السلام) با ملاک بشری و ...
ذبح
داستان حضرت ابراهیم و ذبح حضرت اسماعیل
بخشش
داستان حر و روبه رو شدن با امام حسین (علیه اسلام)
قربانی
اعمال مرتبط با امام حسین (علیه اسلام) هم با نیت رتبه بندی می شوند 
یادگاربرادر
روضه حضرت عبد الله
لیلا ی اکبر
شبهه ی حضور مادر حضرت علی اکبر در کربلا 
خدعه
دستور شیطان به اولیایش برای ایجاد شک و شبهه برای ما در هنگام روضه خوانی
اسطوره
تحریف - اسطوره سازی
روضه
ضرورت روضه خوانی در کنار تحقیق و تدبر در مورد حوادث عاشورا
مروارید اشک
مزایا ی گریه بر امام حسین (علیه السلام)
گریه بر خورشید
گریه به عنوان رفتار و عمل و مناسک مستقلا موضوعیت دارد.
مدرسه کربلا
موضع گیری در برابر واقعه ی کربلا و درس گرفتن از آن
گریه های کهنه
گیرستن پیامبر و ائمه برای امام حسین (علیه السلام) 
سه شعبه
روضه حضرت علی اصغر (علیه السلام)
اشک
شبهه (عاشورا زمان بالیدن است نه نالیدن و ...)
انتظار
آیا کوفیان منتظر امام حسین (علیه السلام) بودند ؟ 
امید خواهر
صحبت حضرت زینب با امام حسین (علیه السلام) درباره ی اصحاب ایشان
شهزاده
شهادتنامه حضرت علی اکبر
حکومت الهی
تحریف -انگیزه ی تشکیل حکومت امام حسین (علیه السلام)
مسیر نورانی
داستان حرکت امام حسین (علیه السلام) به کربلا
آغاز خورشید
داستان شروع جنگ در روز عاشورا
نامه ای از خون
داستان نامه نوشتن معاویه برای کشتن امام حسین و ریشه ی آن در شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
عمو
روضه حضرت عباس (علیه السلام)
هدیه الهی
توضیح روایاتی که به  گریه برای امام حسین (علیه السلام) تشویق می کنند.
شادی برای شهادت
تحریف - شادی برای مقام والای امام حسین در شهادت 
وظیفه ای الهی
دلیل حرکت امام حسین (علیه السلام) 
تردید
جریان شهادت امام حسین (علیه السلام)
ذلت
شبهه - امام حسین (علیه السلام) ذلیل نیست شما اینگونه می گویید 
گریه های خورشید
گریه ی امام زمان برای امام حسین  (علیهما السلام)
خداحافظی
روضه وداع  
ظلم ستیزی
تحریف - امام حسین (علیه السلام) ظلم ستیز بودند.
خون جاودان
دلیل انتقام گیری خدا از خون ائمه (علیهم السلام)
پله های اشک
تاثیر گریستن و عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) برای تقرب به عبودیت خداوند 

الگوی ما در زندگی کسانی هستند که پاکند و تمام شبانه روز در راه خدایند، ولی انتظار و تکلیف آنها از ما خواسته نمی شود. ائمه (علیهم السلام) در جلوی مایند و الگو هستند، ولی قیاس در آن راه ندارد.

در تحریف رتبه بندی و فائده سنجی اعمال، گفته شد که نباید مقولات و اعمال و مناسک الهی را با مقایس های بشری، رتبه بندی کنیم ! بعد از آنیکه اعمال را رتبه بندی کرد و اگر به فایده ای دست پیدا ننمود، کل عمل را بی فایده می انگارد. اینجاست که مطالعه زندگی امام حسین (علیه السلام) و سخنرانی را رتبه یک ، مداحی در رتبه دوم و سینه زنی و دسته عزاداری را که در رده های بسیار پایین قرار می دهد!

بشری که هنوز نمی داند فلسفه هر عمل و عبادتی چیست چگونه این اعمال را رتبه بندی می کنند؟! مثلاً حدیث هایی که در باب گریه بر امام حسین(علیه السلام) است را زیر سؤال می برد و می گوید چگونه تمامی گناهان را پاک می کند و برایش قابل قبول نیست. چون با ملاک های بشری اش سازگار نیست.

چگونه باید در امور عبادی رتبه بندی و انتخاب کرد؟.

اولین کاری که بر همه امور اولویت دارد آن امری است که بر ما در آن زمان واجب است. پله بعد اعمال مستحب است. 

اعمال دینی به چهاردسته واجب، مستحب، مکروه و حرام تقسیم می شود. بعضی اعمال را صراحتاً فرموده اند که حرام است یا واجب که (در اطاعت از آن راه گریز نیست) ولی در امور مستحب انتخاب با ما است. مثلاً گفته شده است که به والدین خود احسان کنید ولی در تشخیص اینکه چه عملی جزو احسان محسوب می شود خود فرد بهتر می تواند تشخیص دهد. در اینگونه امور باید بدانیم که بر اساس چه نیتی می خواهیم عملی را انجام دهیم. 

در همه اعمال(چه مستحب و چه واجب) نیت نقش کلیدی را بازی می کند و باید در جهت رضایت و قرب خداوند صورت گیرد. ما نمی دانیم گریستن بالاتر است یاگریاندن، چای ریختن یا شرکت در مجلس، بسته به نیت اعمال ارزش آنها متفاوت است. مشکل ما در نیت است که روح عمل است و آن را خود حاضر نمی کنیم. بعد از آن است که فایده عزاداری را درک نمی کنیم.

در این عزاداری ها ببینیم دلمان چه چیزی را می پسندد و حواسمان را متمرکز به خود کنیم.

منبع-رواسی



×

گفته شد اثبات و قبول کردن و حتی رد کردن و انکار، نیاز به علم دارد و نیز گفته شد، اولین تحریف آنست که امام حسین (علیه السلام) را با خودمان مقایسه کنیم و ایشان را همانند خود بدانیم! البته اینگونه نیست که هیچ گونه شباهتی به ائمه (علیهم السلام) نداشته باشیم، به هر حال مشترکات و مشابهت هایی وجود دارد. دید و نظری که انحراف است، این است که آنها را با خودمان قیاس کنیم و بگوییم آنها افرادی بودند، همانند ما !!!

أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی خُطْبَتِهِ عِنْدَ ذِکْرِ آلِ النَّبِیِّ ص ... لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ص مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ  ... هیچ کس را نمیتوان با آل محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلم قیاس نمود. (  بحار الأنوار  ج‏23، ص: 117)

اصلاً جای قیاس نیست! هنگامی که انسان در دام قیاس و شبیه شمردن افتاد، تحریفات و شکیات به او روی می آورند.

خداوند خلیفه ای بر روی زمین قرار داده است که به کار تک تک موجودات برسد و لحظه ای از خداوند غافل نشود. (المائده :  55 إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُون‏) پس چگونه این شخص شبیه ماست؟!

بعضی از ویژگیها و صفات ائمه (علیهم السلام) را شنیده ایم بخشی را هم نمی دانیم و بخشی را هم نگفته اند، پس جگونه ادعا می کنیم آنها شبیه ما بوده اند! وقتی آنها خلیفه خداوند شدند و برگزیده از طرف او شدند، دیگر احکام و وضعیتش با ما متفاوت می شود.

خداوند به حضرت ابراهیم (علیه السلام) می فرماید که سر فرزندت را بِبُر و سپس او را معاف می کنند. در جریان امام حسین (علیه السلام) نیز این حکم برای خودش و فرزندانش جاری شد ولی کی ما را به اینگونه احکام و دستورات امر کرده اند؟

لذاست که شان آنها متفاوت از ماست، اگر مثل ما بودند، حتی در همین دنیا، شان و مقام و رتبه ای اینگونه نداشتند!!!



×

یکی از خصیصه های انسانها در تصمیم گیری و انتخاب اموری که با آن مواجه است، رتبه بندی است. انسان بر اساس مفید بودن و سایر معیارهایی که خود دارد، آنها را می سنجد و نتیجه گیری می کند.

اگر این خصوصیت در امور دینی هم راه یابد مسئله ساز خواهد شد و دومین تحریف را شکل خواهد داد.

برای مثال، انسان، قرآن خواندن به فارسی را مفیدتر و بهتر از عربی آن می داند و خیال می کند که چون فارسی است احتمالا معنای آن را بهتر می فهمد و درک می کند. یا در باب عزاداری امام حسین (علیه السلام) ، عَلَم و دسته عزاداری را بی معنا می پندارد و می گوید این کار چه فایده ای دارد؟! این همه هزینه برای چه؟ اگر این هزینه ها صرف فقرا بشود، بهتر است! جالب این است که همین افراد در پای برنامه های ورزشی می نشینند و دنبال آنرا می گیرند و این همه هزینه هایی که برای آن و تبلیغاتش می شود را اشکال نمی کنند و از خود نمی پرسند، فایده اینها چیست؟

مسئله اینجاست که مراسم و مجالس ائمه (علیهم السلام) را با معیارها و ملاک های بشری، می سنجیم! در حوزه این مسائل به گونه ای صحبت می کنیم که انگار صاحب این مجالس ما هستیم ! و نظام پاداش و جزا در دست ماست! 

بر چه اساس و منطقی  مقایسه و امتیاز دهی می کنیم؟ 

اگر با همین قیاس پیش برویم نمازی را که در کنارش انجام معصیت باشد، بی فایده می دانیم در حالی که فایده نماز را باید از رسول خدا پرسید که فرمود نماز مانند رودی است در کنار خانه شما که روزی پنج مرتبه خود را در آن شستشو می دهید و پاک می شوید.

این تفکر علیل بشری است که این قیاس را انجام می دهد. 

هسته اصلی دین تسلیم است و درونش چون و چرا و از این دست قیاس ها راه ندارد. خداوند ما را امر به نماز کرده ما هم می بایست از آن اطاعت کنیم (بی هیچ چون و چرایی). خودمان را از این تفکرات خودساخته خالی کنیم. 

منبع- رواسی



×

الگوی ما در زندگی کسانی هستند که پاکند و تمام شبانه روز در راه خدایند، ولی انتظار و تکلیف آنها از ما خواسته نمی شود. ائمه (علیهم السلام) در جلوی مایند و الگو هستند، ولی قیاس در آن راه ندارد.

در تحریف رتبه بندی و فائده سنجی اعمال، گفته شد که نباید مقولات و اعمال و مناسک الهی را با مقایس های بشری، رتبه بندی کنیم ! بعد از آنیکه اعمال را رتبه بندی کرد و اگر به فایده ای دست پیدا ننمود، کل عمل را بی فایده می انگارد. اینجاست که مطالعه زندگی امام حسین (علیه السلام) و سخنرانی را رتبه یک ، مداحی در رتبه دوم و سینه زنی و دسته عزاداری را که در رده های بسیار پایین قرار می دهد!

بشری که هنوز نمی داند فلسفه هر عمل و عبادتی چیست چگونه این اعمال را رتبه بندی می کنند؟! مثلاً حدیث هایی که در باب گریه بر امام حسین(علیه السلام) است را زیر سؤال می برد و می گوید چگونه تمامی گناهان را پاک می کند و برایش قابل قبول نیست. چون با ملاک های بشری اش سازگار نیست.

چگونه باید در امور عبادی رتبه بندی و انتخاب کرد؟.

اولین کاری که بر همه امور اولویت دارد آن امری است که بر ما در آن زمان واجب است. پله بعد اعمال مستحب است. 

اعمال دینی به چهاردسته واجب، مستحب، مکروه و حرام تقسیم می شود. بعضی اعمال را صراحتاً فرموده اند که حرام است یا واجب که (در اطاعت از آن راه گریز نیست) ولی در امور مستحب انتخاب با ما است. مثلاً گفته شده است که به والدین خود احسان کنید ولی در تشخیص اینکه چه عملی جزو احسان محسوب می شود خود فرد بهتر می تواند تشخیص دهد. در اینگونه امور باید بدانیم که بر اساس چه نیتی می خواهیم عملی را انجام دهیم. 

در همه اعمال(چه مستحب و چه واجب) نیت نقش کلیدی را بازی می کند و باید در جهت رضایت و قرب خداوند صورت گیرد. ما نمی دانیم گریستن بالاتر است یاگریاندن، چای ریختن یا شرکت در مجلس، بسته به نیت اعمال ارزش آنها متفاوت است. مشکل ما در نیت است که روح عمل است و آن را خود حاضر نمی کنیم. بعد از آن است که فایده عزاداری را درک نمی کنیم.

در این عزاداری ها ببینیم دلمان چه چیزی را می پسندد و حواسمان را متمرکز به خود کنیم.



×

در صورتی می توان دو چیز را مقایسه و رتبه بندی کرد که کاملاً آنان را بشناسیم و در مرحله بعد بدانیم ملاک برتری چیست؟!

سومین تحریف در زمینه واقعه کربلا، اینست که اختلافی که در بیان تاریخ است را تسّری می دهیم به کل موضوع و در مرحله بعد در اصل موضوع تشکیک می کنیم. نکته مهم این است که وجود اختلاف در واقع اصل ماجرا را تأیید می کند. یعنی آنکه آن موضوع وجود دارد ولی در نقل ها متفاوت می باشد. هیچ نقلی در تاریخ وجود ندارد که در جزئیات آن تفاوت وجود نداشته باشد، چه با غرض چه بی غرض! ماهیت نقل تاریخ در این است که اختلاف وجود داشته باشد. اما اختلاف در اصل وجود موضوع و واقعه خللی ایجاد نمی کند!  

یکی از کارهایی که شیطان به اعوان و انصارش دستور داده، همین است که در دل عزاداران امام حسین (علیه السلام) شک بیاندازید. نشانه آن هم، همین است که قبل از ایام محرم، هیچیک از این شکیات در دل و ذهنمان نبود.

در ضمن تحریفات عاشورا، یکی از مسائلی که به کربلا نسبت می دهند، اینست که انسانها میل دارند اسطوره سازی کنند. حتی انسانهایی که امروزه رغبت به شنیدن روضه های امام حسین(علیه السلام) ندارند، داستانهایی از جنس رستم و سهراب را می پسندد. 

تئوری اسطوره سازی اساساً مبنای علمی و عقلی ندارد، چون حتی نسبت به داستانهای اسطوره ای نمی توان ادعا کرد که غلط است چون ما هیچ شناختی نسبت به آن نداریم! 

بنابراین باید گفت مراحل و روشهایی که می خواهند رمق انسان را در عزاداری امام حسین (علیه السلام) بگیرند در مورد هیچ نقل تاریخی وجود ندارد.

یکی از نیات افرادی که می خواهند اصل جریان را منحرف کنند، این است که با این اختلاف ها در اصل جریان تشکیک وارد کنند.

یکی از نشانه های اینکه وقایع در  کربلا ثبت می شده است ، این است که هنگامیکه خبر آنکه عمر سعد ملعون در کارش کمی مردد است، ابن زیاد، شمر لعین را به سوی کربلا روان کرد. 



×

در تحلیل وقایع تاریخی این نکته را باید مدنظر داشت که هر گونه قضاوت باید از روی علم صورت گیرد. بنابراین در مقام بیان نهایت سخن اینست که بگوییم بعضی ها این نظر را دارند و بعضی دیگر، به گونه ی دیگر.

گفته شد که انکار، دلیل می خواهد و بر همین اساس نمی توان به راحتی قضاوت نمود و نظری را اعلام کرد. ما در مواجهه با نقل های مختلف تاریخی نا خواسته معمولاً به آن سمتی که میل داریم، جهت گیری می کنیم، بنابراین در نقل های مختلف در مورد عاشورا، هر کدام که می پسندیم را نقل صحیح تر می پنداریم. که این موضوع صحیح نیست.

چهارمین موضوع که در باب تحریفات عاشورا، مطرح می شود، آنست که عده ای مطرح می کنند که شما داستان کربلا را به گونه ای مطرح می کنید که انگار تنها هدف آن واقعه، گریه کردن بوده است؟ 

در جواب باید گفت که ارزش دهی و نمره دادن گریه مربوط می شود به موضوع دوم که همان رتبه بندی اعمال بود! ثانیاً گریه به عنوان یک عمل خود موضوعیت دارد و به ما توصیه شده است. گریه کردن برای استغفار و یاد مرگ ، نه تنها افسردگی و رخوت نمی آورد بلکه خود باعث بیدار شدن و فعالیت است. گریه از آن جهت برای ما گران می آید که برایمان سخت است در پیشگاه خداوند، اعتراف به گناهانمان بکنیم!

کربلا چه داشته که باید از آن درس گرفت؟

آنچه در مورد واقعه کربلا، در تاریخ آمده است آنست که تمامی انبیاء و اوصیاء در مواجهه با این واقعه، تماماً گریه نمودند و آنقدر در مورد گریه و بکاء برای امام حسین (علیه السلام) داریم که انگار این واقعه جز برای گریه نبوده است!



×

در مورد آنکه می گویند که کربلا برای شعور بود نه شور و یا آنکه منتظران مهدی (علیه السلام) بدانید که منتظران امام حسین (علیه السلام) او را کشتند! باید گفت که بودن شعور، نفی شور نمی کند و آنکه منتظران امام حسین (علیه السلام) او را به شهادت رساندند، تذکر خوبی برای ما منتظران است اما ابداً اینگونه نبوده است که قاتلین امام حسین(علیه السلام) منتظر او باشند.

از وظائف امام این نبوده که حکومت بر پا سازد و قیام به جهت آن کند، بلکه باید مردم او را بخوانند و بخواهند! وقتی امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند من برای شما وزیر باشم بهتر از آنست که برای شما امیر باشم، نه از آن جهت که امام شأن امارت ندارند بلکه مردم ظرفیت آنرا نداشتند. مَثَل امام مانند کعبه می باشد که مردم در پیش او می روند نه آنکه او نزد مردم برود. 

کسانی که امام حسین(علیه السلام) را به شهادت رساندند، آنانی بودند که می خواستند با آمدن حضرتش وضع زندگیشان بهتر شود و ایشان را وسیله راحتی خود می انگاشتند و چون قبل از آمدن امام حسین (علیه السلام)دیدند شرایط زندگی برایشان بدتر می شود، جا زدند! اما منتظران حضرتش کسانی بودند که به یاری او شتافتند.

صفت منتظران، وفاست و این را به خوبی در یاران امام حسین(علیه السلام) می بابیم که تا انتها در کنار او بودند تا به شهادت رسیدند.

کربلا هم محضر شعور است و هم محضر شور؛ و این دو مقابل هم نیستند.

 

منبع -رواسی



×

بعضی ها می گویند که هدف امام حسین (علیه السلام) ، قیام برای تشکیل حکومت بوده است نه برای مصبیت و عزاداری؟! در ادامه اظهار می کنند، امام حسین (علیه السلام) فردی شجاع و قدرتمند بود و منتظر موقعیتی برای تشکیل حکومت تا احکام اسلام را در جامعه برقرار سازد. و سال 60 هجری ، آن موقعیت زمانی پیش آمد! 

اولاً درست است که امام فردی شجاع و دلیر بودند ولی اگر منتظر زمانی بودند که به حکومت دست یابند و این موقعیت را در سال 60 مهیا دیدند، پس چرا پیروز میدان نبودند؟ در جواب می گویند که به هر حال به وظیفه شان عمل کردند و به هر حال جنگ بود و برنده میدان یک سپاه بیشتر نیست.

چند تحریف در این سخن است اولاً آنکه امام حسین (علیه السلام) و دیگر ائمه هیچگاه به دنبال قیام برای تشکیل حکومت نبوده اند. شأن امام این است که مردم به سوی او بیایند و این وظیفه مردم است که از او بخواهند که بر آنان حکومت کند و اگر حجت بر او تمام شد، وظیفه امام برقراری حکومت می شود. امام (علیه السلام) در زمان معاویه مگر سکوت نکردند؟ در زمان یزید ملعون می خواستند از ایشان بیعت بگیرند و اگر ایشان با او بیعت می کردند دیگر حیثیتی برای اسلام نمی ماند. یزید اهل هیچ گونه پنهان کاری نبود و آشکارا به فساد و شرابخواری شهرت داشت. امام حسین (علیه السلام) در مکه تهدید به قتل شدند و ایشان از جهت حفظ حرمت کعبه از مکه خارج شدند و بعد از دریافت نامه های مکرر از کوفیان مبنی بر تشکیل حکومت و تأیید این اخبار از جانب سفیرشان به کوفه (حضرت مسلم) به سمت کوفه راهی شدند و بیعت کوفیان با حضرت مسلم حجت را برای امام (علیه السلام) برای تشکیل حکومت، تمام کرد و ابداً ایشان به جهت تشکیل حکومت قیام ننمودند و نشان آن این است که شروع کننده، جنگ نبودند!



×

برخی می گویند چرا برای حضرت سید الشهدا (علیه السلام) گریه می کنیم و عزادار می شویم، مگر امام (علیه السلام) به مقصود خود نرسیدند؟! در جواب اینگونه از تفکرات باید گفت که اولاً مگر ما برای بستگان و آشنایان مان که انسانهای بسیار مومن و خوب بوده اند، گریه نمی کنیم؟ آیا به جای مراسم ختم، جشن می گیریم؟ دوماً اگر اینکار عقلی و صحیح بوده باشد باید در رویه پیامبران و ائمه (علیهم السلام) مشاهده می کردیم و یا حداقل ذم و نکوهشی از این بایت، در دستورات دینی می داشتیم. 

حرکت حضرت به سوی کربلا گواه بر یک مطلب است و آن اینست که ایشان به وظیفه بندگی خویش عمل نموده است نه آنکه وظیفه ایشان قیام برای تشکیل حکومت، بوده باشد که اگر فرض را بر این گذاشته شود، بنابراین به وظیفه خویش عمل نکردند! 

امامت غیر این تعاریفی است که ما در ذهن داریم. امروز هم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به وظیفه امامتشان که از طرف خداوند برای ایشان، وضع شده بی کم و کاست عمل می نمایند. 

امامت و ائمه (علیهم السلام) را فقط در مواجهه با دشمن و تشکیل حکومت نشناخته ایم، بلکه در هر زمان و مکانی امامند و حجت خداوندند!



×

یکی دیگر از تحریفات عاشورا این است که جریان کربلا را برای ظلم ستیزی و آنرا برای هر جریانی در دنیا تعمیم می دهیم. 

ما در تاریخ ائمه (علیهم السلام) هیچگاه چنین عنوانی در اقدامات و زندگیشان نداشته ایم.چنانچه در زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام)، ایشان ظلم را دیدند ولی سکوت نمودند و همچنین است امام زمان(علیه السلام). اگر فرض کنیم ایشان هم ظلم ستیزند، پس سکوت آنها در این زمانه که ظلم بیداد می کند؛ نشان رضایت ایشان می باشد؟! 

از اینکه در دل باید از ظلم و ظالم، برائت جوئیم هیچ تردیدی نیست.

خداوند در قرآن می فرماید برای آنکس که مظلوم کشته شده است، ولی قرار داده است و آنرا سلطان قرار می دهد.(اسراء /33). مظلوم آن کسی است که ظلمی  نکرده باشد. ظهور امام زمان(علیه السلام) از جمله مواردی است که نصرت خداوند در آن مشهود می باشد.

حسادت بر ائمه (علیهم السلام) در همه موارد (عصمت ، امامت ، علم و...) صورت می گیرد. چون خداوند به آنها این برتری را داده است و اگر کسی برایش این موارد قابل قبول نباشد از حسد منتج می شود؛ حسادت از تکبر نشأت می گیرد و تکبر نقطه مقابل بندگیست.

آنکس که می خواهد قیام امام حسین (علیه السلام) را برای ظلم ستیزی و ایشان را مانند دیگر مظلوم ها بداند، در حقیقت دچار قیاس آن بزرگواران با بقیه انسانها شده است.

رضایت خداوند در گرو رضایت رسول است و رضایت رسول او در رضایت حضرت صدیقه (سلام الله علیها) می باشد.

نکته کلیدی در بسته شدن باب تحریفات در اذهان این می باشد که بدانیم و بپذیریم که خداوند آنها را بر ما برتری داده است.

 

منبع- رواسی



×
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×