فریم تصویر

عاشورا در آیینه امروز

دکتر محمد دولتی

خلاصه آلبوم:

اطاعت از قوانین الهی یا همان احکام شرعی کاملا عقلانی و منطقی است.  

رفتار ما با وقایع دینی-تاریخی چگونه باید باشد؟ 

تنها شباهت امروز با عاشورا 

محال است انسان به صلاح و نیکی برسد مگر آنکه آنچیز که دوست دارد را انفاق کند.

دشمنى با امام حسین علیه السلام نتیجه یک زندگى غلط است.

ادب زندگی حکم می کند کسی را قضاوت نکنیم و دیگران را سرزنش نکنیم

تفاوت تاریخ حوزه دین با سایر تواریخ

منبع: رواسی

تاریخ سخنرانی:‌ محرم ۱۳۹۴

۱۰ وضعیت متن

به همراه خلاصه سخنرانی ها

قانونمندی امری عقلانی

قانون یا همان بایدها و نباید ها امری است که تمامی انسان ها در زندگی روزمره با آن برخورد دارند. همگی این قوانین را می پذیرند و در قدم بعد آن را اجرا می کنند زیرا دلیل وجودی هر یک از آنها به واسطه ایجاد یک نظم و ترتیب در یک نظام است. همین امر در جهان هستی نیز وجود دارد و خداوند قوانینی را برای این جهان قرار داده است و احکامی که برای آدمی قرار داده است بر اساس این قاعده مندی است. پس اطاعت از قوانین الهی یا همان احکام شرعی کاملا عقلانی و منطقی است. زیرا این جهان ملک خداست و اوست که باید قوانین این عالم را تشریع کند.

 

استفاده از تاریخ

از علومی که مورد استفاده انسان است و به وسیله آن نسبت به جنبه های مختلف زندگی بشر اطلاعات کسب می کند تاریخ است. همه ی اقوام و ملیت هاچنین موضوعی را در درون خود دارند و از اموری است که به آن افتخار و مباهات می کنند. ولی در بعضی مواقف همین انسان ها که خود تاریخ را در زمینه های مختلف مطالعه می کنند و آن را کاملاً قبول دارند نسبت به تاریخ در حوزه مذهب(تاریخ اسلام) دچار اشکال می شوند و برایشان این وجه تاریخ پذیرفتنی نیست؛ حتی در حدی که گاهی نسبت به آن موضع گیری می کنند و دست به تکذیب و مقابله می زنند. این در حالی است که جنس این تاریخ با سایر تواریخ فرقی ندارد، اما شیطان در این مورد در دل آدمی تردید ایجاد می کند تا ایمان انسان را با تزلزل و سستی مواجه کند.



×

 جایگاه امور الهی در زندگی

بسیاری از امور در زندگی روزمره بر پایه و اساس سلیقه هر فرد صورت می گیرد، مثل شکل و ظاهر هر فرد و یا منزل هر شخص و هر موضوع شخصی دیگر که مباح است. ولی بعضی از امور است که جایگاه آن الهی است و خدا آن را تعیین و مشخص می کند؛ مثل نماز خواندن، روزه گرفتن، حج رفتن و.... این امور چون از جانب خداست انسان به حکم عقل نمی تواند در آن تغییری ایجاد کند و نباید آن را با سبک و سلیقه خود انجام دهد.
 

رفتار ما با وقایع دینی-تاریخی چگونه باید باشد؟

در داستان ها و  وقایع دینی- تاریخی با سرگذشت انبیاء، اقوام و اشخاص مختلفی رو به رو هستیم، دلیل توضیح و تفصیل این سرگذشت ها برای چیست؟ آیا باید به دنبال معادل سازی میان آن وقایع و افراد با زمان حال باشیم؟ باید گفت معادل سازی کردن عملی است اشتباه زیرا همانطور که پیش تر گفته شد قرآن کلام خداست و نمی توان از خود چیزی را به آن نسبت داد، به عبارت دیگر مصداق تعیین کردن برای کلام خدا با عقوبت همراه خواهد بود زیرا نوعی افترا زدن به خدا محسوب می شود. تعیین مصداق برای قرآن تنها نزد اهل بیت (علیهم السلام) است و تنها ایشان واجد شرایط آن هستند.

 

قضاوت، امری الهی است

در اموری که به ایمان و تقوای هر فرد مربوط می شود هیچ معیار و محک بیرونی برای تشخیص آن وجود ندارد. یعنی به عنوان مثال کسی نمی تواند دیگری را متهم به بی ایمانی و کفر کند و همچنین تضمین کند که فلان شخص مؤمنی است که در صداقت و ایمان او شکی نیست. تنها کسی که می تواند چنین عمل کند کسی است که لسان الله است و هرچه می گوید بی کم و کاست از جانب خداست.



×

یکی از دلایل وضع احکام خدا
همانطور که پیش تر اشاره شد اموری در زندگی روزمره ما به خداوند متعال مربوط است که از آنها تعبیر به احکام الهی می کنیم. اصلی ترین دلیل وضع این قوانین و احکام، آزمودن آدمیان است. به عنوان مثال به دستور خدا مکانی در زمین به عنوان بیت الله نام نهاده می شود و یا زمانی از ایام سال شهرالله نامیده می شود. آدمیان در برخورد با این احکام و دستورات در سه دسته قرار می گیرند؛ عده ای بی اطلاع هستند و آنها را نمی شناسند، عده ای دیگر میشناسند و آنها را احترام می کنند و عده ای نیز می شناسند و اقدام به کفر و دشمنی می کنند. دسته آخری که با این حقایق مخالفت و دشمنی می کنند در واقع دشمن خدا هستند زیرا حکم او را زیر پا نهاده اند و از دستور او سرپیچی نموده اند. 
 
آزار پیامبر(صلی الله علیه وآله) آزار خداست

از حقایقی الهی که خدا در این دنیا نهاده است فرستادگان و اوصیاءش می باشند که در مورد ایشان فرموده است کسی که ایشان را بیازارد من را آزرده است. و کسی که خدا را بیازارد مستحق لعنت او می شود و لعنت خدا چیزی نیست جز محروم شدن از رحمت و لطف الهی. بنابراین احترام پیامبر(صلی اللهعلیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) دستور و خواست خداست، در حالی که عده ای آن را شرک می نامند. 
 
بر حق بودن ویژگی و شاخصه اهل بیت(علیهم السلام)
یکی از برداشت های اشتباه از زندگی ائمه (علیهم السلام) این است که خودمان را در برحق بودن همانند و هم رتبه ایشان بدانیم، یعنی هر کس با ماست حق است و هر کس با ما نیست باطل است. چنین ویژگی تنها مختص اهل بیت(علیهم السلام) است. چنانکه امام حسین(علیه السلام) در مسیر کربلا باهرکس که برخورد داشتند او را دعوت به همراهی می کردند زیرا تمامی حق در آن حضرت  بود و اگر کسی از بودن و همراهی با او سر باز می زد به جرگه باطل پیوسته بود. لذا حضرت به برخی از افراد که در همراهی مردد بودن می فرموند از کربلا و صحنه نبرد تا می توانید دور شوید که صدای مددخواهی مرا نشنوید.



×

بحث پیرامون این بود که بازگویى واقعه کربلا براى امروز ما چه نتیجه و فائده اى در بر دارد.گفته شد عقلاً ما جواز به تعیین مصداق براى شخصیت هاى قرآنى و دینى نداریم. تعاریف شخصیتها تنها به دست صاحب قرآن و دین است.
نگاه به دیگران کار شیطان 
کار شیطان عوض کردن زوایه دید افراد تسبت به وقایع تاریخیست، به این معنى که به جاى آنکه نگاه من به خود و تعیین وضع خود نسبت به امام علیه السلام باشد ما را به تعیین قضاوت و جایگاه افراد در مقابل امام علیه السلام باشد.
قرار بر اینست که فرد خود را در مواجهه با ایشان قرار دهد. اولین نکته آنست علیکم انفسکم حواست به خود باشه...
آشکارا بودن عداوت دشمنان دین، از ویژگیهاى کربلاست.
آنها چه کرده اند که در مقابل حجت خدا مى ایستند؟ مردمان باور به حجت بودن امام حسین علیه السلام داشتند. دشمنان امام حسین علیه السلام زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى دادند. ما به اندازه ای که ارزش به اعمال عبادی و موضوعات الهی قائل هستیم نسیبت به امور اخروی مشتاق هستیم، مثل کیفیت بیدار شدن از خواب سحرگاهی برای نماز صبح
قیمت انسان به خواسته اوست
آیا ما براى خود از دور شدن از مادیات و قرب به معنویات برنامه اى داریم؟ از محرم سال ٩٣ تا محرم امسال چه تغییرى در خودمان پدید آورده ایم؟ در یک لحظه از خودمان به واقع بپرسیم، به دنبال چه هستیم؟
تنها خواسته اصحاب امام حسین علیه السلام تنها خود سیدالشهدا علیه السلام بود.



×

جلسه پیش عرض شد که باید به خود نگاه کنیم و در جهت گیری خود نسبت به وقایع دینى خود را چاره کنیم. 

نکته مهم در مراجعه به وقایع تاریخی

امروزه در باب موضوعات دینی به تحلیل آن واقعه و حل مسائل مى پردازیم، مثلاً در موضوع توحید به دنبال اثبات خداوندیم و سعى بر پاسخگویى شبهات آن خواهیم داشت. در حالیکه قرار است معرفت خود را نسبت به خداوند بالا ببریم و به مناجات به او بنشینم اما به چه میزان در این حوزه ها ارتقاء پیدا نمودیم؟!

تغییر پیدا نمودن معناى علم

ما از قرائت قرآن چه بهره اى مى بریم؟ به دنبال جمع آوری اطلاعات هستیم و این را علم مى پنداریم در حالیکه علم آنست که معرفت مرا بالا ببرد. در روز عاشورا نیز دشمنان امام حسین علیه السلام به خوبى قرآن را قرائت مى نمودند اما کوچکترین بهره اى از آن نداشتند. 

ژست پژوهش در ایام محرم نیز از افعال شیطان مى باشد که فرد را به تشکیک و شبهات مختلف مى اندازد. اینها نیز امروزه مظلومیت امام حسین علیه السلام در این روزگار است.



×

نکته دیگر در ادامه بحث جلسه قبل آنست که نصیب ما از سواد و تحقیق و پژوهش آنچیزیست که مبناى عمل ما مى باشد که برا اساس آن باید پاسخگو باشیم. در مورد واقعه عاشورا نیز تحقیقات تاریخى و نقلى در بهره ما به چه میزان مؤثر است؟

حجت خداوند تنها مصداق عاشورا در امروز

مصداقى  که از واقعه کربلا امروزه نزد ماست حجت خداوند است. مردم در برابر این حجت سه گروهند: یک گروه آنها که مى پذیرند و خدمت حضرتش را مى کنند گروه دیگر آنانى هستند که آشکارا با حضرتش دشمنى مى کنند. عده اى هم خبرى به آنها نرسیده است.

وظیفه ابلاغ غدیر در امروزه

این بى خبران وظیفه و تکلیف ما در ابلاغ ولایت ائمه علیهم السلام را تعیین مى نمایند. آیا به دنبال معرفى امام زمان علیه السلام هستیم؟ فلیبلغ الحاضر الغائب الی یوم القیامه...

تنها شباهت امروز با عاشورا

یکسان بودن وظیفه ما نسبت به امام علیه السلام امروز تنها مشابهت با عاشوراست. هر که با امام است حق است و خلاف آن باطل. و ما نباید به دنبال تعیین مصادیق آن واقعه باشیم.

به کربلا باید به دیده عبرت بنگریم

آیا مشکل آن انسان‌های شقی نماز و قرآن بود؟ چه شد که جهنمى شدند؟ تنها مسأله و مشکل آنان تعبیر غلط و سقیفه اى از ولایت بود



×

در بررسی این واقعه، نباید امام علیه السلام را تحلیل نمود بلکه باید به وضع خود با ایشان بیاندیشیم.

ما با امام زمان (عج) که حضور دارند، با تمام تحلیلها و تخقیقات به چه میزان با ایشان زندگى کرده ایم؟ 

 

آدمى با آنچیزیست که دوست دارد

آنانکه اصحاب امام حسین علیه السلام شدند چه کردند؟ امام علیه السلام فرمودند سپاه عمر سعد ملعون  «استحبوا الحیاه الدنیا علی الاخره». محال است انسان به صلاح و نیکی برسد مگر آنکه آنچیز که دوست دارد را انفاق کند.

 

غیبت امام عصر یک بهانه برای فراق 

تمامى انسانهایى که عاشق و دوستدار شخصى هستند در همه جا حضور دارند اما فکر و ذکرشان جاى دیگر است. بنابراین اگر این محبت به سوى امام زمان جهت داشته باشد، دیگر غیبت معنایى ندارد.

انسان باید به گونه اى زندگی کند که در موضع امتحان الهى بتواند از محبوبات غیر خدا، دست بردارد  

 



×

بهره کلی از واقعه عاشورا
اصحاب امام حسین علیه السلام کسانی بودند که از همه چیز خود به خاطر امام گذشتند، حال ما نیز به خاطر امام زمان از چه چیزى حاضریم بگذریم؟!
ما از درون افراد ناآگاهیم
گفته شد ما براى قضاوت کردن افراد نیاز داریم که از درون فرد خبر داشته باشیم فلذا نمى توان تعیین مصداق شخصیت هاى تاریخى کرد، چون نیاز به آگاهى از درون هر دو طرف داریم. 
لازمه توجیه رفتار ، دانستن پیشینه فرد است
اگر رفتار شخصى ما را به تعجب واداشت، مى بایست به نوع تربیت و پیشینه فرد مراجعه کنیم. براى توجیه عمل هر شخص باید بدانیم که نیت فرد چیست و آنکه سابقه تربیتى وى چیست؟! 
باید توجه داشت که تربیت هر شخص دلیل بر جبر نیست بلکه هر شخص خوبى یا بدى کار را تشخیص مى دهد و هر شخص خود عمل خوب یا بد را انتخاب مى کند.
دشمنى با امام حسین علیه السلام نتیجه یک زندگى غلط است.
تربیت غلط نشان جبر نیست
هر شخص و امتى داراى بشیر و نذیر است و به وى تشخیص کار درست را ارائه مى کند و خود شخص بعد از آن عملى را اختیار مى کند. در روز عاشورا امام حسین علیه السلام مکرراً خود را معرفى کردند و دشمنانشان را موعظه نمودند. فلذا این ملعونان بزرگترین عذابها را براى خود خریدند چون حجت خداوند به بالاترین ظهورش برای ایشان ظاهر گردید.



×

اختیار همیشه برقرار است

همانطور که گفته شد ممکن است شرایط زندگی و تربیتی هر فرد باعث گرایش و بروز رفتارهای خاصی می شود. این در حالی است که باید دانست با همه ی این شرایط هیچگاه باب اختیار و تغییر دادن شرایط بسته نیست، به عبارت دیگر هیچگاه شرایط فرد را محکوم به گمراهی ذلالت نمی کند. نکته ای که می بایست به آن اشاره داشت این است که هدایت و اتمام حجت برای این گروه از افراد که در شرایطی مساعد برای گمراهی حضور دارند همیشه به شکل و ظاهری ویژه بروز و ظهور می کنند. مثال این موضوع را می توان در حادثه کربلا و در میان بعضی از یاران واصحاب امام حسین(علیه السلام) یافت. مثلاً فردی مثل حر در سپاه عمر سعد ملعون بوده است ولی حجت به شکلی بر او تمام می شود که کاملاً مسیر زندگی اش تغییر می کند و این امر تنها به واسطه اختیار و انتخاب خود اوست که سعادت را به شقاوت ترجیح می دهد.

قضاوت حیطه ای الهی

ادب زندگی حکم می کند کسی را قضاوت نکنیم و دیگران را سرزنش نکنیم چون ما از سابقه اشخاص و نوع تربیت آنان بى خبریم.از طرف دیگر نیز هم مسخره کردن و هم اتهام زدن به دیگران، کاری غیر عقلی و غیر شرعی است. بر همین اساس همه ی افراد می بایست در روز قیامت نسبت به چنین رفتارهایی پاسخگو باشند که ملاک و معیارشان در اتهام به دیگران و قضاوت راجع به آنها چه بوده است.

جایگاه صلوات و لعن

همانطور که گفته شد همه ی افراد تا زمان حیات در این دنیا اختیار دارند، و بعد از مرگ است که نوبت به حسابرسی می شود، در این موقف افراد به دو دسته تقسیم می شوند؛ عده ای که شایسته لعنت خداوند می شوند و خداوند آنها را لعن می کند، و گروه دیگر عده ای که شایسته سلام و صلوات خداوند هستند و خداوند بر آنها صلوات می فرستد. پس لعن و صلوات امری است از سوی خدا، فرشتگان و فرستادگان خدا و ما در آن دخالتی نداریم. اینکه بر ما دستور است بر لعن کردن و فرستادن صلوات به این دلیل است که خود را با این جریان همراه کنیم تا از آن بهره ای ببریم چنانکه خداوند می فرماید "إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا(احزاب/٥٦)"



×

اهمیت تاریخ در حوزه دین

همانطور که پیش ترگفته شد موضوع تاریخ مقوله ای است پر اهمیت که در همه ی علوم مورد استفاده قرار می گیرد. مذهب و دین نیز از این امر مستثنی نیست. ولی این استفاده به چه صورت است ؟؛ آیا عمل عین به عین و ظاهری شبیه به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه (علیهم السلام) استفاده درست از تاریخ است؟. در جواب باید گفت استفاده درست از تاریخ در حوزه دین به اینصورت است که به اوامر و دستور حضرات معصومین(علیهم السلام) می بایست توجه داشت که در واقع حقیقت دین و دینداری عمل به این دستورات است؛ ولی عمل کردن عین به عین رفتار آن حضرات دین سازی است نه دین داری همانطور که وهابیت بر اساس چنین تفکری پایه گذاری شد.

تفاوت تاریخ حوزه دین با سایر تواریخ

بسیاری این شبهه و سؤال را مطرح می کنند که پیروی و توجه به تاریخ اسلام (پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام) ) کار اشتباهی است زیرا موضوعی است مربوط به گذشته و نباید آن را مرکز و محور قرار داد و باید در حال و امروز به دنبال مقوله دین بود. اشتباهی که در این تفکر نهفته است این است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) را از جنس سایر امور و شخصیت های تاریخی می انگارد. این در حالی است که پیامبر خاتمی که از سمت خدا مبعوث شد پیغمبر تمامی بشر است تا روز قیامت و بعد از او کسی از جانب خدا فرستاده نمی شود. پس چنین پیامبری و اوصیاء او که ادامه دهنده راه او هستند همیشه حی و حاضر هستند و دچار فرسودگی و گذر زمان نمی شوند.

تعیین وصی از جانب پیامبر(صلی الله علیه و آله) اتفاقی صرفاً تاریخی نیست

از وقایع موجود در تاریخ اسلام که دستخوش شبهه و بی توجهی می شود وصایت و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از سمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) است. چنین رویدادی همانند بعث خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله) از جنس تاریخ نیست و امری است که شریعت خداست و همیشه جاری و ساری است که البته از لحاظ عقلی و منطقی نیز پذیرفتنی است زیرا دینی که آخرین دین است و می بایست تا روز قیامت برقرار باشد می بایست در هر عصر و زمانی صاحب و ولی ای از جانب خدا داشته باشد تا مردم از گمراهی نجات پیدا کند.



×
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×