دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
اوّلین قربانی

ای سلام‌‌الله بر جان و تنت!

اشک و خونم، هر دو وقف دامنت

 

سر به زیر تیغ و چشمم سوی تو

نقد جانم رو‌نمای روی تو

 

نایب خاص

 

نایب خاص امام بی‌عدیل

مسلم، آن پور برومند عقیل

 

مسلم، آن بر شاه دین، نایب‌مناب

چون علی بهر رسول مستطاب

تنهاترین مسافر شب گرد کوفه بود

                 

آن روز کوفه حال و هوایی غریب داشت

وقتی نگاه‌ها همه بوی فریب داشت

 

تنهاترین مسافر شب گرد کوفه بود

آن زائری که همره خود عطر سیب داشت

تشنۀ دیدار

                       

نقد جان بر کف و شرمنده به بازار توام

که بدین مایۀ ناچیز خریدار توام

 

سنگ‌ها از همه سو بر من آزاده زدند

به گناهی که در این شهر، گرفتار توام

تو علی هستی و من میثم تمّار توام

                 

گر چه ای یار! اسیر کف اغیار توام نی گرفتار عدو بلکه گرفتار توام  

نام تو ورد زبانم به سر دار شده است تو علی هستی و من میثم تمّار توام

ظلمت کوفه

نسیم بود که می‌رفت تا رها برود

به سمت مقصد هموار ناکجا برود

 

نسیم بود که از کوچه‌های شهری لال

بلند شد که به دنبال آن صدا برود

خبر

خبر رسید که بر بام دوم دو هوا

به کوچه کوچۀ کوفه نفاق شد پیدا

 

خبر رسید که مسلم غریب و تنها شد

شکست کوفه دوباره وفا و پیمان‌ها

 

دلواپس

دیشب به یاد روی تو هر لحظه سوختم

بر چشم‌های خیره سران دیده دوختم

هر کس به قیمت دو سه نان دین خود فروخت

من در ازای عشق تو، جان را فروختم

سنگواره

سردار سرشکستۀ دارالعماره‌ام

آید اذان مغرب غم از مناره‌ام

 

گفتم بیا حسین، زبانم بریده باد

با این گناه لایق نار و شراره‌ام

طبل شروع غائله

این خلق نابکار به ما پشت پا زدند

در ابتدای راه، حقیرانه جا زدند

 

ما را به چند کیسۀ درهم فروختند

مولا میا به کوفه، که قید تو را زدند

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×