دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
زیارت

من دوست دارم اولیای این زمین را

یک لطف دیگر داده‌اند این سرزمین را

 

صدها گره وا می‌شود از کارهایم

وقتی زیارت می‌کنم امّ‌البنین را

تا عرش اعلا

من کیم روح ادب روح وفا روح یقینم

من کیم خدمتگزار هل اتی و یاو سینم

 

همسر خورشید هستم مادر ماه زمینم

من کیم من جانشین دخت ختم المرسلینم

لا تدعونی

ز هاشمیات زنی دل غمین

به پشت دیوار بقیع در زمین

 

نشسته می‌گفت به نسوان دین

با دل مجروحه و حال حزین

تن‌پوش خورشید

به خون دیده تر کن آستین را

به یاد آور حدیث راستین را

 

ببار از آسمان دیده باران

اگر گلپوش می‌خواهی زمین را

لاله عباسی

جز او بقیع زایر خلوت‌نشین نداشت

در کوچه باغ مرثیه‌ها خوشه‌چین نداشت

 

نجوای غمگنانه‌ی این مادر صبور

تأثیر کمتر از نفس آتشین نداشت

روضه‌خوان

فدای حُسن دل‌انگیز باغبان شده بود

بهار، با همه سرسبزی‌اش خزان شده بود

 

چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید

مقیمِ خاکِ درش، هفتْ آسمان شده بود

نخل ایمان

دست مهرت بر سر دل‌هاست یا امّ‌البنین

نام تو ذکر زبان ماست یا امّ‌البنین

 

هست در روز جزا از نار دوزخ در امان

مهر تو در هر دل شیداست یا امّ‌البنین

آفتاب در حجاب

ای علی را مایه‌ی امید، یا امّ‌البنین

وی شکوه مکتب توحید، یا امّ‌البنین

 

ماه برج عصمت و آئینه‌ی مهر و وفا

در سپهر عاطفه خورشید، یا امّ‌البنین

کنز ایمان

بانوی خلوت سرای حجّت پرورگار

حضرت امّ‌البنین مهر سپهر افتخار

 

آسمان عصمت حق، اختر برج حیا

گوهر بحر حقیقت، مخزن عزّ و وقار

 

فرشته خدا

باید مدد ز حضرت روح‌الامین کنم

تا مدحتی ز حضرت امّ‌البنین کنم

 

امداد غیب بایدم از آن چنان همای

تا قصّه از فرشته زنی این چنین کنم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×