دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ای به روز غم یتیمان را پدر

دور باش از آه آتش‌زای من

کاتش سوداست سر تا پای من

 

جذبۀ عشقش‌کشان، سوی شهش

در کشش زینب، به سوی خرگهش

 

سوز آتشین

وقتی که از مقابل چشم تری حسین

رفتی، شده است مرگ خودم باورم حسین

 

با اینکه تازیانه پرم را شکسته است

اما هنوز دور و برت می‌پرم حسین

آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن

 دیگر رسیده قصه به آخر... جدا شدن... سخت است خواهری ز برادر جدا شدن

 

با دلهره کنون که بغل می‌کنی مرا یعنی فراق، با دل مضطر جدا شدن

۳

 کمی آهسته رو بگذار تا زینب شود یارت حیاتم بخش، یک‌بار دگر از فیض دیدارت

 

به جان مادرم رخصت بده، ای یوسف زهرا که زینب با کلاف جانِ خود گردد خریدارت

شیرازۀ صبر

در غربت شام و کوفه، نام‌آور عشق

همزاد بلا، مادر غم، خواهر عشق

 

با موی پریشان شده، شیرازۀ صبر

با قدّ خمیده، سایه‌ای بر سر عشق

 

روح ملکوتی

در کام تو، ذوالفقار حیدر به نیام

در خطبۀ تو، گرمی صد شعله پیام

 

هر چند به خاک غم نشسته‌ست دلت

روح ملکوتی تو در اوج قیام

 

جوشن صبر

ای جسم کبود گشته‌ات، جوشن صبر

وی خیمه‌گه سوخته‌ات، مأمن صبر

 

تا حفظ شود ز چشم زخم غم‌ها

نام تو شده است حرز بر گردن صبر

 

پژواک خطابه

ای صبر تو، چاک کرده پیراهن غم

وی عزم تو، آتش زده بر خرمن غم

 

پژواک خطابه‌های تو محو نمود

از ساحت پاک حنجرت، شیون غم

صاعقۀ خطابه

ای صبر تو، تازیانه بر پیکر ظلم

وی زخم اسارت تو، بر حنجر ظلم

 

چون صاعقۀ خطابه‌ات شعله کشید

باقی نگذاشت غیر خاکستر ظلم

خلیل نینوا

گر جسم تو، سوده گشت در هاون صبر

روح تو ببخشید توان بر تن صبر

 

پیداست، خلیل نینوای عشقی

ای سینۀ آتشین تو، گلشن صبر

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×