دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت

شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود

دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود

 

آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا

توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود

 

طلای ناب

ای قلم! امشب مرا دم‌ساز باش

در کف من، قافیه پرداز باش

 

تا که بنْماییم، سیری معنوی

هفت شهر عشق، در یک مثنوی

 

شهریار عشق را یادی کنیم

رو به سوی حضرت هادی کنیم

عرض مدیح

 

بر سر آنم که تا ز طبع ثنا خوان

عرض مدیحی کنم، ستوده و شایان

 

بهر خدیوی که یادگار جهان داشت

از تقی متّقی شاهِ خراسان

کبوتران حرم

ای دائم از خدا و نبییّن تو را، سلام!

وی روی عالمی، به حریم تو، صبح و شام!

 

ابن الرّضای دوّمی و چارمین علی

جدّ امام منتظرّی و دهم امام

 

مهرِ جهان فروزِ سپهر هدایتی

هادی است، کنیه‌‌ات؛ به تو و کنیه‌‌ات، سلام!

سوم ابوالحسن

 

ای آن که غرق بحر ملالی، تو صبح و شام!

از مهرِ زرِّ پخته و از عشقِ سیمِ خام

 

زآن زرّ و سیم پخته و خامت، بُوَد چه سود؟

جز آن که خورد و خواب، نمایی به خود، حرام

 

از شام تا به صبح، نخوابی ز بیم آنْک

دزدی بیاید و ببردْشان ز راه بام

ران ملخ

 

به حُسن المطلع، از بُرج دهم، باز آفتاب آمد

که وجه الل‍َّه، بر آن، در هر جهان شفّاف تاب آمد

 

مگر در قرن سوّم، آفتابی بر شد از یثرب

که باز از آن محمّد، جاگزین در قوس قاب آمد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×