دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خلقت دوباره

کربلا به خون خود تپیدن است جرعه جرعه مرگ را چشیدن است

کربلا صفا و مروه‌ای شگفت پا به پای تشنگی دویدن است روضه نیست کربلا که بشنوی کربـــلا سر بریده دیدن است

کعبۀ من

دل نیست اینکه دارم، گنجینۀ غم توست 

بیگانه باد با غیر، این دل که محرم توست

ورد زبانم‌ امسال، ذکر مصیبتت بود

‌امسال عالم من، در فکر عالم توست

تشرف سبز

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد

خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد

 

سیاه بود و سیاهی هر آنچه می‌دیدی

تو را سپرد به آیینه، رو سپیدت کرد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×