دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سرشک ‌مصیبت

از پشت زین به خاک، چو خورشید دین نشست

برخاست شورشی که فلک بر زمین نشست

 

از شش جهت بلند شد، آهی که دود آن

بر طاقِ منظرِ فلکِ هفتمین نشست

 

طور تجلّی

چون کرد با برادر خود قصه را تمام

رو بر مدینه کرد که یا سید الانام

 

این شاه سر جدا شده از تن حسین توست

این سینه‌چاک ناوک دشمن حسین توست

دو بند از یک ترکیب‌بند
پیراهن صبر

زینب چو جسم پاک برادر نظاره کرد

کرد این خطاب و پیرهن صبر پاره کرد

 

ای تشنه لب به سوی که بعد از تو رو کنم؟

جویم که را که درد دل خود به او کنم؟

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×