دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ساحل حسین

تو آمدی علی بشود حاصل حسین

باشد سه جور آینه در منزل حسین

 

تلفیقی از نبوت محض و امامتی

ای شامل پیمبر و‌ ای شامل حسین

 

شـرارۀ جـگر

لبت دو پـارۀ آتش، دلـت پر از شرر است دهان خشک پدر از لب تو، خشک‌تر است

تو پاره پاره شدی، قلب من پر از خون است تـو تشنـه‌ای، نفس مـن شـرارۀ جـگر است

بادۀ اول کوثر

رفتی و گریه تو را تا به خدا بدرقه کرد وإن یکاد پدرت قد تو را بدرقه کرد مادرم پشت سرت دست به پهلو آمد قد و بالای تو را نوحه سرا بدرقه کرد  

وسعت صحرا

خواهم اگر به آن قد و بالا ببینمت باید تو را به وسعت صحرا ببینمت تکه به تکه جسم تو را جمع کردم و می چینمت به روی عبا تا ببینمت

جاری‌ترین رودند در رگ‌های دنیا

این خانواده یوسفان بی بدیلند هر یک برای خویش خورشیدی جمیلند

جاری‌ترین رودند در رگ‌های دنیا بهتر بگویم صد هزاران رود نیلند

غزلخوانی باران

مثل اسفند دلم روی دلم بند نبود مدتی روی لبان همه لبخند نبود درد دوری ز پیمبر که خوشایند نبود و کسی مثل خداوند هنرمند نبود

 

دّر نجف چگونه عقیق یمن شده است؟

او کعبۀ سرودۀ هر انجمن شده است

او دلبر هزار اویس قرن شده است

 

او کلنا محمد آقای کربلاست

گاهی علی و فاطمه، گاهی حسن شده است

چه گویمت؟ حیدری دوباره

رسیده پیغمبری دوباره به عاشقان دلبری دوباره

امیری و سروری دوباره ادامۀ کوثری دوباره

تو ماه رفتی، ماهپاره بازگردی

خونت بنا را بر کرامت می‌گذارد بر گردن شمشیر منت می‌گذارد

 

این جمله‌ها که گفته شد وقت وداعت بر دوش تو بار نبوت می‌گذارد

سرو رشیدم

قصد کردند که با تیغ پیمبرکش‌ها بدنت را همه جا مثل خبر پخش کنند

 

مگر ‌ای سرو رشیدم بدنت خیرات است که رسیدند تو را بین گذر پخش کنند

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×