دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کشور عشق

 

از روی حسین تا نقاب افکندند

در کشور عشق، انقلاب افکندند

تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند

توفان بلا

 

حلال جمیع مشکلات است حسین

شویندۀ لوح سیئات است حسین

 

ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟

جایی که سفینه النجاه است حسین

چشمۀ فرات

شاهی که سفینه النجاتش خوانند

مصباح هدای کائناتش خوانند

 

آلوده به خاک ماتم اوست هنوز

آن آب که چشمۀ فراتش خوانند

 

مصباح هدی

مصباح هدی به کائنات است، حسین

فیاض جمیع ممکنات است، حسین

 

کان کرم و بحر عطا و احسان

یعنی که سفینۀ نجات است حسین

 

دلِ عشق

من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام

دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام

 

آن‌جا که سفینه النجاه است، حسین

دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام

 

سفینه النّجاه

 

عقل بشر از درک تو مات است، حسین

نام تو کلید مشکلات است، حسین

 

در شأن تو این بس که رسول اکرم

فرمود: سفینه النّجاه است، حسین

 

ترس از غم طوفان بلا بی معنی است

هر چند که غرق سوز و آه و دردیم

شب‌ها پی موج روضه‌ها می‌گردیم

 

ترس از غم طوفان بلا بی معنی است

چون رو به سفینه النجات آوردیم

 

سفینه النّجاه دگر

 

زینب که على با جلوات دگرى است

 زهراى بتول در حیات دگرى است

 

از عشق حسین و فیض هم‌صحبتی‌اش

 او نیز سفینه النّجاه دگرى است

کوتاه سروده
از دور سفینۀ نجاتی پیداست

ای مطرب دل به دل نوایی می‌زن

بر خوان عطای حق صلایی می‌زن

 

از دور سفینۀ نجاتی پیداست

ای غرق گناه دست و پایی می‌زن

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×