دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کنار آب روان آبرو به آب نداد

  

شب ولادت خود داده بود دل از دست

نگاه کرد به چشم حسین و شد سر مست

 

قسم به نرگس چشمش همین که چشم گشود

چو تیر عشق حسینش درون سینه نشست

روا بود که به زهرا پسر بخوانندش

  

سزد ز مهر فلک خوبتر بخوانندش

قمر، نه رشک هزاران قمر بخوانندش

 

قسم به خون شهیدان حق روا باشد

که سیّدالشّهدای دگر بخوانندش

بند بیست و هفتم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

ساقی قدحی دارم، لبریز بگردان

شور غزلم را طرب‌انگیز بگردان

 

من در شب دیدار تو بیدار نبودم

چشمان مرا نیز سحرخیز بگردان

 

بند بیست و ششم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

زیباست به سمت حرمت بال گشودن

در گوشۀ ایوان لبت شعر سرودن

 

در ساحل رویایی تو بست نشستن

یک قطره ز دریای تو را درک نمودن

بند چهارم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

برداشت به نام علی اول قدمش را

در چهره نهان کرد زوایای غمش را

 

امروز قسم خورده که با آب بیاید

از خاطر خود می‌برد آیا قسمش را؟

 

بند سوم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

خورشید نگاهش به جمال قمر افتاد

راز قمر هاشمی از پرده در افتاد

 

وقتی که به چشمان اباالفضل نظر کرد

انگار نگاهش به نگاه پدر افتاد

 

بند بیست و چهارم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

از ذهن حرم پاک شده خاطرۀ آب

تعریف کند یک نفر از منظرۀ آب

 

درها همه بسته‌ست به دریا و به ساحل

ساقی نفسی تازه کن از پنجرۀ آب

کوتاه سروده
تماشا

مولا که دو چشم حیدری  وا می‌کرد

یک لحظه نظر به هر دو دنیا می‌کرد

 

اما  گهِ سِیر قامتت یا عباس

با گردش سر، تـو را تماشا می‌کرد

قمر خوانده شدی اما، شده خورشید محتاجت

سلام ای زادۀ حیدر، سلام ای ماه دل آرا

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

 

دمِ میخانه بنشستم، اگرچه غافل و پستم

ولی من نوکرت هستم، نگاهی کن بر این شیدا

یل ام‌البنینی و زهرا

باز در سینه‌ها صفا پخش است

نوری از جلوۀ خدا پخش است

نور انوار کربلا پخش است

عطر یاس است در فضا پخش است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×