دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
جراحات

نور از نگهم، ضربت شمشیر و سنان برد

ضعف عطشم، از بدنم تاب و توان برد

 

سنگ آمد و زد بوسه به پیشانی قرآن

از شدت خود جای جراحات سنان برد

به یاد بی کفن کربلا

کسی بدون دلیل از صدا نمی‌افتد

لب کلیم ز سوز دعا نمی‌افتد

 

کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود

به دست بسته شده، از عطا نمی‌افتد

 

اگرچه خاک نشسته به روی لب‌هایت

عقیق، پا بخورد از بها نمی‌افتد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×