دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یاران رفتند...

اسفند و گلاب و آب و قرآن...رفتند

با پای پیاده زیر باران رفتند

 

جان از تن من رفت و تماشا کردم

من ماندم و اشک و آه، یاران رفتند

 

کبوتر حرم

مگر قرار نشد کربلایی‌ام بکنی؟

ترحمی به غم این جدایی‌ام بکنی؟

 

کبوتر حرمی‌ام، ولی بدون حرم

مگر قرار نشد که هوایی‌ام بکنی؟

 

رستخیز ناگهان

وادی به وادی می‌‌روم دنبال محمل

آهسته‌تر ‌ای ساربان، دل می‌‌بری، دل

 

اشک ملائک می‌‌چکد از کهکشان‌ها

پیچیده در هفت آسمان بانگ سلاسل

 

هرکه آمد روضۀ تو، خود به خود حُر می‌‌شود

کاسۀ صبر من از گریه گهی پر می‌‌شود

اشک روی قاب عکس کربلا در می‌‌شود

 

گریۀ پاک عزای تو، مرا هم پاک کرد

آب آلوده به دریا می‌‌رسد، کر می‌‌شود

 

اربعین پیش حسین، ضامن ما باش آقا

ماه را در شب هجران برسانید فقط

مژده‌ای در دل طوفان برسانید فقط

 

به کویری که ندیده است به خود برگ و بری

خبر از بارش باران برسانید فقط

 

غم جانگداز

شدم اسیر غمی‌ جانگداز پشت سرت  و زنده‌ام به دو نذر و نیاز پشت سرت

 

یکی به نذر دوباره تو را بغل کردن و دوم اینکه شوم سرفراز پشت سرت

 

لبیک یا زینب

ردیف شعر‌هایم بعد از این لبیک یا زینب که از اول همین آخر همین لبیک یا زینب

 

همیشه "کلنا عباسک" تا جان به تن دارم که می‌گوید یل‌ام البنین لبیک یا زینب

 

باغ لاله‌دار

ای همسفر قرار تو باور نکردنی است من، اربعین، کنار تو، باور نکردنی است

با نیمه جان مانده خودم را رسانده‌ام اینجا، سر مزار تو، باور نکردنی است

احرام گریه

 

فصل اشک و سوز و و آه از پردۀ دل می‌شود

باز چشمانم به رنگ سرخ مایل می‌شود

 

باز هم روح الامین مرثیه خوانی می‌کند

کاف و هاء و یا و عین و صاد نازل می‌شود

خیر کثیر

غم تا غم یار است، از غم خیر دیدیم از گریه و از آه و ماتم خیر دیدیم

 

هر وقت دم دادیم، تو بر ما دمیدى ما بین دم دادن دمادم خیر دیدیم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×