دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
امتحان دیگر

در نقشه‌ها کوفه مکان دیگری دارد

در شهر سامرا نشان دیگری دارد

 

رفته علیّ دیگری در خیبری دیگر

تاریخ در نقلش بیان دیگری دارد

 

شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت

شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود

دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود

 

آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا

توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود

 

شاعر افگار

آن تُرک سلحشور که غوغای قیامت،

بنْموده عیان از رخ و زلف و قد و قامت

 

عشّاق وِرا بهره، نه جز آه و ندامت

از تیر نگاهش، نه کسی رَسته سلامت

 

 

تربت پاک

نوبت عهد، چو بر حضرت هادی آمد

گاه نشر نعم و بذل ایادی آمد

 

ابر بارنده، بهر کشور و وادی آمد

رهبر حاضر و فرماندۀ بادی آمد

 

خلعت شادی

ای آن که در زمانه شدی، پای بندِ نفس!

گشتی مطیعِ نفس، تو اندر کمندِ نفس

 

باشی دچارِ خواهشِ طبعِ بلندِ نفس

ای بی خبر رسد به تو آخر گزندِ نفس

 

 

مدحت بوالحسن

خیز ساقی! که شد، فصل اردی بهشت

رشک دیبای چین، گشت اطراف کشت

 

باغ شد مُشک‏بار، راغ عنبر سرشت

ای به پیش رخت، طلعت حور، زشت!

 

 

هادی خلق

قبا پوش سرو من! کُله دار ماه من!

گذشت و نظر نکرد، به حال تباه من

 

که کاهد ز کوه هجر، تن هم‏چو کاه من

در آیینه‌‏اش نیافت، چرا راه، آه من؟

 

حدیث نفس

الا! ای هوشمند دانش اندیش!

کنی بیگانگی تا چند با خویش؟

 

کهن سالی و خواهی جامۀ نو

خوشی از قصّه شیرین و خسرو

 

طلای ناب

ای قلم! امشب مرا دم‌ساز باش

در کف من، قافیه پرداز باش

 

تا که بنْماییم، سیری معنوی

هفت شهر عشق، در یک مثنوی

 

شهریار عشق را یادی کنیم

رو به سوی حضرت هادی کنیم

عرض مدیح

 

بر سر آنم که تا ز طبع ثنا خوان

عرض مدیحی کنم، ستوده و شایان

 

بهر خدیوی که یادگار جهان داشت

از تقی متّقی شاهِ خراسان

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×