دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یاد اربعین

یک اربعین همین نه براى تو سوختم

 عمرى بُوَد که من به هواى تو سوختم

 

قربانیان عشق همه کشته می‌شوند

 جز من که بارها به مناى تو سوختم

 

 

پرچم خدایى

آید ز راه کوفه و شام بلا هنوز

 بانگ دراى قافله‌ی کربلا هنوز

 

بعد از هزار سال که هر تازه، کهنه شد

 هر سال تازه‌تر شود این ماجرا هنوز

 

گواه عشق

 

به کربلاى تو یک کاروان دل آوردم

 امانتى که تو دادى به منزل آوردم

 

هزار بار به دریاى غم فرو رفتم

 که چند درّ یتیمت به ساحل آوردم

غزالان حرم

دید چون زینب به دشت نینوا

مانده بی یاور، حسینش از جفا

 

کرد بهر یاری‌اش، آن ممتحن

هر دو طفل خویش را در بر، کفن

 

دو ماه پاره

رسد از حدیقۀ زینبی، ز دو عندلیب این صلا

سرگل سلامت اگر شود، پر بلبلان سپر بلا

 

دو پسر به قامتشان کفن، دو سمن، دو یاس، دو یاسمن

به مثال نقرۀ خام، تن،  که طلاست طینتشان، طلا

 

مدح و مصیبت حضرت زینب (سلام الله علیها)

روشنگر است نالۀ پشت شرارها

چون آفتاب، در همۀ روزگارها

 

روشن‌تر است از همۀ روزها شبش

شب دیدنی ست، جلوۀ شب زنده‌دارها

زبان حال حضرت زینب با سیدالشهدا بعد از شهادت حضرت اباالفضل (علیهم السّلام)

ای برادر جان چرا تنها ز میدان آمدی؟!

من بمیرم از چه با چشمان گریان آمدی؟!

 

کودکان چشم انتظار و تشنه لب اندر حرم

بی برادر از چه رو در نزد طفلان آمدی؟!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×