دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بیش از این...

ای دست! کَفَت به عالمین می‌ارزد

پامال شدن به راه دین می‌ارزد

 

بر دست علی بلند گشتن فردا

بر قطع شدن نه، بیش از این می‌ارزد

 

غرقه به خون

 

ای دست! تو را که لاله‌گون می‌بینم

از دایره‌ی عشق برون می‌بینم

 

شادم که به یاری حسین بن علی

ای دست! تو را غرقه به خون می‌بینم

سند شفاعت

 

ای دست که بر عرش وفا قائمه‌ای!

تو قبله‌نمای قبله‌ی علقمه‌ای

 

خواهم که به این حال تو را بوسه دهم

زیرا سند شفاعت فاطمه‌ای

ای دست

ای دست! چو من ز پشت زین افتادم

بر پای امیرمؤمنین افتادم

 

بر پیکر من چرا تو حائل نشدی؟

با روی چو بر روی زمین افتادم

 

دوستی آل رسول

ای دست! که بر دوستی آل رسول

قابل شدی و به بهترین وجه، قبول

 

دانی چه تو را فکند از پیکر من؟

تیغی که شد از غلاف آن کشته بتول

 

گره گشا

هر چند به تن دست ندارم، ای دست!

بر لطف خدا امیدوارم، ای دست!

 

گفتم که ز کارم تو گره بگشایی

افسوس! گره زدی به کارم، ای دست!

 

 

وضوی خون

 

ای دست! تو را ز خون وضو خواهم داد

وز هر چه که هست شست‌وشو خواهم داد

 

چون پای نَهد عزیز زهرا به سرم

ای دست! تو را به دست او خواهم داد

 

لاله

 

ای دست که چون لاله به خون بنشستی!

من چشم ز جان، تو چشم از من بستی

 

بنگر که گرفته است دشمن راهم

در یاری عبّاس برآور دستی

فدایی

ای دست که تقدیم خدایت کردم!

در پای حسین، من فدایت کردم

 

تا زودتر از من برسی بر مقصود

از پیکر خویشتن جدایت کردم

 

 

دو دست

 

ای دست! به عهد خود ستادن زیباست

بر مقدم دوست، سر نهادن زیباست

 

یک دست چو بی‌صداست در یاری یار

کشته شدن و دو دست دادن زیباست

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×