دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
فطرت اویس

 

آن شب که باغ حال و هوای دعا گرفت

هر شاخه‌ای قنوت برای خدا گرفت

 

شعر علیل و واژۀ بی‌اشتهای آن

با اشک‌های شوق تشرف شفا گرفت

نگاه کن پدربزرگ

نگاه کن پدر بزرگ! به عمق چشم‌های من که با تو حرف می‌زنند نگاه‌ها به جای من کنار رفت پرده‌ها، پدر بزرگ خیره شد حدود شصت سال بعد ... عراق، کربلای من:

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×