دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
عطر یاس سرخ

بوی سیب سرخ دارد می‌وزد در کربلا

خاک هم از آسمان دل می‌برد در کربلا

 

یک نفر که جای دستش بال در آورده است

بیخود از خود دور گنبد می‌پرد در کربلا

آرزو

در لیله الرغائب محتاج نور عینیم

عمری است خانه زاد ارباب عالمینیم

 

گفتند اگر که حاجت دارید وقتش آمد

گفتیم بی قرار شش گوشۀ حسینیم

 

دریای وصف

باید غزل با یاد رویش پا بگیرد هر مصرعى با عشق او معنا بگیرد

 

در محفل شعر قشنگ چشم‌هایش هر شاعرى باید بیاید جا بگیرد

شبنم مقدس

این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است

آب و هوای تکیه برایم مقدس است

 

اشک برای تو به خدا ارث مادری ست

این قطره‌های جاری شبنم مقدس است

قلب شش گوشه

چه می‌شد عشق، ما را توشه باشد؟

نصیبم برگی از آن خوشه باشد

 

خداوند حرم های مبارک

چه می‌شد قلب من شش گوشه باشد؟

 

گوشۀ شش گوشه‌

غیر از غم تو در دل ناکام ندارم

مانند شب گریه، سرانجام ندارم

 

یک شب بطلب سر به ضریحت بگذارم

جز گوشۀ شش گوشه‌ات آرام ندارم

 

مناجات

به این طریق خدایی کسی کجا بکند

که ما خطا بنماییم، او عطا بکند

 

نه بندگی، نه رفاقت، نه عاشقی کردیم

برای کار نکرده چه لطف‌ها بکند

باغ کرامت است...

والشمس چیست؟ جلوۀ روی تو یا حسین 

واللیل آیتی است ز موی تو یا حسین

سرچشمۀ بقاست به فتوای عاشقان 

یک جرعه از زلال سبوی تو یا حسین

خوشه

باز آمده‌ام از کرمت خوشه بگیرم

بهر سفر آخرتم، توشه بگیرم

 

سیراب شود تا جگر سوخته‌ام باز

یک بوسه از آن مرقد شش گوشه بگیرم

 

 

شش گوشه

اى خرمن فیض و ماسوا خوشه‌ی تو!

 در راه طلب خدا بُوَد توشه‌ی تو

 

در هر طرف از چهار گوشه‌یْ دل ما

 نقشى بُوَد از مزار شش‌گوشه‌ی تو

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×