دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
جمع اضداد

آن روز به‌جز ظلمت و بیداد نبود

در دشت به‌غیرِ جمعِ اضداد نبود

 

در مستیِ هلهله سکوتی است عمیق

در خطبۀ تو به‌غیرِ فریاد نبود

ترکیب بند حضرت زینب (س)، بند ششم

زینب تمام بار جهان را به دوش داشت

داغ کبوتران جوان را به دوش داشت

 

بغض هزار ابر سترون به شانه‌اش

اشک هزار رود روان را به دوش داشت

گُل خورشید

سبز شد سری بر نی، روبروی چشمانش

جان گرفت شعری تر، در گلوی چشمانش

 

شیهه‌­ای کشید و تاخت، روی شانه­‌های دشت

ذوالجناح خونینِ جستجوی چشمانش

خطبۀ اشک برای شهدا سهم تو شد

بعد از آن واقعۀ سرخ، بلا سهم تو شد

پیکر سوختۀ کرب و بلا سهم تو شد

 

بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست

ناگهان داغ دل آینه‌ها سهم تو شد

کوتاه سروده
چکامۀ کوبنده

کوبنده شده چکامۀ لب‌هایت

روییده‌­ای از ادامۀ لب‌هایت

باید که تمام سطرهای دنیا

گنجانده شود به نامۀ لب‌هایت

از روی تل برای پیمبر سخن بگو

اندوه‌های قلب تو از سرمه رنگ داشت

از زخم، صبح آینه‌ات شام زنگ داشت

 

خون بود لخته لخته به چشم تو می‌نشست

لختی اگر وداع برادر درنگ داشت

این ضریح شش گوشه، حج پاکبازان است

چشمه چشمه می‌جوشد خون اطهرت اینجا  کور می‌کند شب را زخم خنجرت اینجا

چشمه چشمه می‌جوشد از دل زمین هر شب خون اصغرت آن جا،  خون اکبرت اینجا

آن صبر باشکوه خدا، زینب

می‏‌آید از نهایت تنهایی، یال بلند اسبِ رها در باد  این سرخ،  یالِ اسبِ پریشان است،  یا لحظه‏‌های خون و خدا در باد؟ 

می‏‌آید و هراس من از این است،  کاین قامت‏ بلند چه خواهد شد  آن صبر باشکوه خدا،  زینب،  آیا هنوز مانده به جا در باد؟ 

خمیازۀ قدم

گرفتم این که به صبح آفتاب برگردد

علی چگونه به چنگ رباب برگردد

 

حکایتی است که از شیرخوار ما سر زد

کسی سپید بیاید خضاب برگردد

یک بهشت آزادگی را ساده با جوهر کشیدم

بوم نقاشی به دستم بود و طرح پَر کشیدم با قلم موی خیالم، نقش در دفتر کشیدم 

دیدم اما این قلم مو رنگی از جوهر ندارد منّت از مژگان و ناز از دیدگان تَرکشیدم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×