دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
والله ان قطعتموا یمینی

گردون چرا روی تو را قمر گفت؟

باید تو را از ماه، خوبتر گفت

 

اُمّ‌البنین بالید از این که: زهرا

در روز عاشورا تو را پسر گفت

منای عشق

منای عشق را حال و هوای دیگر است، امشب

شب عاشور یا غوغای روز محشر است، امشب

 

کنار یک‌دگر جمعند هفتاد و دو قربانی

سخن از بذل جان و صحبت از ترک سر است، امشب

 

 

معراج طلب

باز شو از راه خود، ای آفتاب!

                        یا بسوزان آسمان را یا متاب

 

کاش! هم‌چون اشک خونین از سپهر

                        اختران ریزند با ذرّات مهر

 

آیا تویی عزیز پیمبر؟

ای پیکر برهنۀ بی سر حسین من آیا تویی عزیز پیمبر، حسین من؟

 

پیدا نمی‌کنم به تنت جای بوسه‌ای جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین من

تا زنده‌ام حسینی‌ام و کربلایی‌ام

از آسمان هفتم اگر سر برآورم 

اعلام می‌کنم که فقط خاک این درم

 

مِهر تو بود شیرۀ جان در وجود من

از لحظه‌ای که شیر به من داد مادرم

پرچم سرخ حسین ابن علی باشد به دوشم

من کی‌ام قلب وجودم، من کی‌ام جان جهانم

من کی‌ام نور عیانم من کی‌ام سرّ نهانم

 

من کی‌ام کهف حصینم من کی‌ام مهد امانم

من کی‌ام مولای خلقت در زمین و آسمانم

ای داغدار لعل لب و چوب خیزران

ای قبلۀ نمازگذاران آسمان 

ای خلق عالمت به سر سفره میهمان 

 هجر تو کرده قامت اسلام را کمان 

 

الغوث یا بن فاطمه الغوث الامان 

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

پرچم ثاراللَّهی گیرد به دوش

مرغ جانم در قفس پرواز کرد

از خودیّت تا خدا پرواز کرد

 

خنده، زن، تقدیس کن، تکبیر گو

آشیان بگرفت در آغوش هو

به مناسبت نیمۀ شعبان
از شب میلاد گوید یا لثارات الحسین

سامره امشب ز شب‌های دگر زیباتری

در جلال و در شرف امّ القرای دیگری

 

سر به سر لبریز از عطر گل پیغمبری

جنّه الفردوس یا باغ محمّد پروری

به مناسبت نیمۀ شعبان
ای کاش نبی بود که بوسد چو حسینش

عیـد است ولـی عیـد قیـام بشریت

در پرتــو میــلاد امـــام بشــریت

 

بـا دست کــرم ذات خداونـد تعـالی

زد سکــۀ اقبــال بــه نـام بشریت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×