دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بذر عشق

آسمان پرده بر انداخت و نوری تابید

پنجمین ماه خدا صورت شب را بوسید

 

پسری آمده با نور امامت امشب

که پدر بر سر سجاده بر او می‌خندید

 

هفتمین نور

ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام وی تو را پیش از ولادت داده پیغمبر سلام

منشأ کل کمال و باقر کل علوم هفتمین نور و ششم مولایی و پنجم امام

 

غروب سپیده

کوچک‌ترین امام مصیبت کشیده است

از بازماندگان غروب سپیده است

از بس که گریه کرده، سرش درد می‌کند

‌اندازۀ تمام حرم داغ دیده است

سرو باغ فاطمیون

مانده داغی عظیم بر جگرت عکس رأسی به نیزه، در نظرت

 

سر بازار شام و بزم شراب چه بلاهایی آمده به سرت؟

مردی آمد ز خانوادۀ نور

باز هم طبع دل شکوفا شد

بزم عشق و طرب مهیا شد

مردی آمد ز خانوادۀ نور

مهر او در دل همه جا شد

مه نورانی

مه رجب، مه تسبیح، ماه صدق و صفاست مه نماز، مه روزه،  ماه ذکر و دعاست

مه عبادت پروردگار حیّ ودود مه محمد و ماه علی، مه زهراست

خورشید شیعه‌

ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم

بر علم مصطفی باب تو بود باب وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم

پنجمین حجت خدا

پنجمین حجت خدا، باقر مظهر ذات کبریا، باقر

قرّه العین حضرت سجاد چون پدر صاحب لوا، باقر

روی نی گیسوی رها دیدی

یک سبد یاس در بغل دارم آسمانی پر از غزل دارم

غزل از جنس لیلی و مجنون مثنوی‌های بی مثل دارم

روضه‌اش باب ورود به محرم باشد

پدر ِگریه برای پسرش گریه کند در عزای پسر خون جگرش گریه کند

داغ اولاد، پدر را به زمین خواهد زد شک ندارم که شکسته کمرش، گریه کند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×