دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یا رب ز دست صیاد، این صید را رها کن

ای وای بر یتیمی، قلبش شکسته باشد

‎در گوشۀ خرابه، تنها نشسته باشد

 

‎یا رب ز دست صیاد، این صید را رها کن

‎تا جان به سینه دارد، از دام رسته باشد

 

رد پای مشترک

پدر هرجا که بودی یا نبودی، مثل هم بودیم

به صورت در سپیدی، در کبودی، مثل هم بودیم

 

تو از بالای نی، من از فراز ناقه افتادم

صعودش جای خود، در هر فرودی مثل هم بودیم

 

گل نیلوفر

پدر جان! کوثرت را می‌‌شناسی؟

گل نیلوفرت را می‌‌شناسی؟

 

نگاهی کن به حال و روزم امشب

ببینم دخترت را می‌‌شناسی؟

 

جان جهان

وقتی که فراتر ز زمان است رقیه

از منظر من جان جهان است رقیه

 

مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت

در جزء، نه در سطح کلان است رقیه

 

معنای لفظ ‌ام ابیها

با طعم خنده‌های تو دنیا از این به بعد

نشناخت فصل فصل سر از پا از این به بعد

 

ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان

در چهرۀ تو حضرت زهرا از این به بعد

 

کهکشانی پر از ستاره

چون نهادی که بی گزاره شده

گوش تو بی دلیل پاره شده

 

آخرین راه که شده ست فرار

اول راه، راهِ چاره شده

 

در رثای حضرت رقیه علیهاالسلام
گلبن توحید

من غنچۀ نشکفتۀ بستان حسینم

زیبا گل دامان گلستان حسینم

 

افسرده گل پرپری از گلبن زهرا

یا طفل نوآموز دبستان حسینم

 

 

گریۀ بدون صدا

 

آهش میان هلهله‌‌ها ناپدید شد

از گریۀ بدون صدا ناامید شد

 

دیگر بلند نام تو را می‌زند صدا

او نوحه خواند و خالق طرحی جدید شد

فصل خشکسالی

شناخت چشم تر عمه این حوالی را شناخت تک تک این قوم لا ابالی را

چقدر خون جگر خورد مرتضی شب‌ها ز یادشان ببرد سفره‌های خالی را

فاطمۀ کوچک

اینجا مزار فاطمۀ کوچک خداست ریحانه‌ای ز گلشن سرسبز ابتداست

یـک کعبـۀ مـلائکه الله در زمیـن یک سورۀ مبارکۀ نور در سماست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×