دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حلقه‏‌ها نقش عقیق یمنش را بردند

بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند زخم‌ها لالۀ باغ بدنش را بردند

نیزه‏‌ها بر عطشش قهقهه سر مى‏‌دادند خنده‏‌ها خطبۀ گرم دهنش را بردند

 

گفتگوی امام حسین (ع) و حضرت علی اصغر (ع)
مدار ششماهه

مشک‌ها طبل‌های تو خالی

چشم‌ها موج موج بی خوابی

هی زبان دور لب نچرخان، من

خوب می‌دانم از چه بی تابی

 

 

عرق شرم روی پیشانی است

طفل در پیچ و تاب افتاده

هاجر خیمه‌های آل الله

پی رد سراب افتاده

 

خلیل ماهی تشنه به این منا آورد

برای تو عسل و شیر را خدا آورد

 خدا به دست خودش آب تشنه را آورد

 

برای این که بفهمیم عشق عادی نیست

خدا دلیل خودش را به نیزه‌ها آورد

کوتاه سروده
کجاوۀ تو

همراه تو بی بدیل باید باشد

ابراهیم خلیل باید باشد

 

از کرب و بلا، کجاوۀ تو، تا شام

                                     بر شانۀ جبرییل باید باشد                                 

 

یعنی کتاب توست، ترتیبش به هم خورده؟

گریه مکن، اِنَّ...اصطفایی را که می‌بوسی پیغمبر وقت جدایی را که می‌بوسی

آه تو را آخر در آوردند، ابراهیم!  در خیمه اسماعیل‌هایی را که می‌بوسی

باور کن آهوی نجیبت بر نمی‌گردد بی فایده است این ردپایی را که می‌بوسی

به یحیی و سیاوش جلوه می‌بخشد گل خونت

نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم

 

تو را در مثنوی، در نی، تو را در‌ های و هو، در هی تو را در بند بند ناله‌های بی‌صدا دیدم

 

تو مانند ترنم، مثل گل، عین غزل بودی تو را شکل توسل، مثل ندبه، چون دعا دیدم

 

زنی درد آشنا با بانگ «زیبا بود، زیبا بود»

سری بر نیزه می‌خندد و دشتی سرخ و خون آلود غروری منتشر از خاکِ ما تا اوج نامحدود

 

نگاه بی نیاز کودکی شش ماهه اما مَرد و آن سوتر نشسته غرق موج بی نیازی رود

 

کسی که...

نشسته سایه‌ای از آفــــــــــــتاب بر رویش به روی شانۀ طوفان رهاست گیسویش

 

ز دوردست، سواران دوباره می‌آیند که بگذرند به اسبان خویش از رویش

به مناسبت روز خاتم‌بخشی امیرالمومنین علی علیه السلام به مسکین
پیر نخلستان‌نشین

از عالم بالاست بنیانی که من دارم

یعنی همین روح مسلمانی که من دارم

 

گر سجده بر تولیت آدم نمی‌کردم

آدم نمی‌شد خاک انسانی که من دارم

حسیـن، وجــه خـــداست

کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست

مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست

 

به هــرکــه می‌نگـرم در لباس احرامش

دلش به جانب کعبه است و رو به سوی خداست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×