دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
روضه‌های خیزران

باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد

وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد

 

ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم

جایی که فرزندت در آنجا روضه‌خوان باشد

 

روز الست

 

نَبْوَد به تن، سری که ندارد هوای تو!

پُر خون بُوَد دلی که نسوزد برای تو!

 

بر جسم چاک‌چاک تو، خلق جهان‌ گریست

پوشیده آسمان، سیه اندر عزای تو

جای بوسه

 

دل، ریش شد ز غم، به دلم نیشتر مزن

آتش به خرمن من از این بیش‌تر مزن

 

از داغِ خشکی لب او، چشم‌ها تر است

دست تو خشک! آتش بر خشک و تر مزن

چراغ کاروان

 

وقتی که قلب خاتم پیغمبران شکست

از داغ آفتاب، دل آسمان شکست

 

عبّاس بود قافله‌ی عشق را چراغ

دردا! چراغ روشن این کاروان شکست

به مناسبت روز خاتم‌بخشی امیرالمومنین علی علیه السلام به مسکین
پیر نخلستان‌نشین

از عالم بالاست بنیانی که من دارم

یعنی همین روح مسلمانی که من دارم

 

گر سجده بر تولیت آدم نمی‌کردم

آدم نمی‌شد خاک انسانی که من دارم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×