دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
باید براى کرببلا، از نجف گذشت

باید نشست و از برکاتى چنین نوشت

تا روز حشر از حسناتى چنین نوشت

از کشتى وسیع نجاتى چنین نوشت

از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت

 

قرار ماست مسیر نجف به کرببلا

تمام حاجتم این بود در شب احیا

خدا بدون تو سال مرا رقم نزند

 

قرار ماست مسیر نجف به کرببلا

اگر خدای نکرده اجل به هم نزند

 

از نجف تا کربلا

از هرچه به غیر تو رها، می‌آییم

با عشق تو در شور و نوا می‌آییم

 

می‌آیی و پشت سرت ان شاالله

از صحن نجف به کربلا می‌آییم

 

کربلای ما چه شد؟ دستم به دامان نجف

بسم حق، بسم محمد، بسم سلطان نجف

سینه‌ام آتش گرفت از داغ هجران نجف

تشنه‌ام من، تشنۀ خورشید تابان نجف

«گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف

می‌‌دمد خورشید از چاک گریبان نجف»

 

شد صفا شهر نجف، مروه شده کرببلا

خوب و بد پشت سر قافله راه افتاده هر که شد عاشق این سلسله، راه افتاده

 

نا مسلمان و مسلمان به حرم می‌آیند هر زن و مرد ز هر فاصله راه افتاده

تکاپوی بهشت

من می‌روم اما به تکاپوی بهشت

با جان و دلی معطر از بوی بهشت

 

هم کرب و بلا بهشت و هم شهر نجف

یعنی ز بهشت می‌روم سوی بهشت

 

بهشت عشق

دل تشنه لب چشمۀ جوشان ولاست

جان در طلب روضۀ رضوان خداست

 

یک سمت بهشت نور شد شهر نجف

یک سمت بهشت عشق هم کرب و بلاست

 

مروۀ عشق

از مروۀ عشق در صفا خواهم رفت

لب تشنه پی آب بقا خواهم رفت

 

با اذن علی که اولین خورشید است

از شهر نجف به کربلا خواهم رفت

 

از صحن نجف به کربلا

از هر چه به غیر تو رها، می‌آییم

با عشق تو در شور و نوا می‌آییم

 

می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله

از صحن نجف به کربلا می‌آییم

نقش مراد

 

هوای مشهد سلطان کربلا دارم

مَلَک هوس کند آن را که من، هوا دارم

 

سزد که شمع، چو پروانه بر سرم گردد

سرِ طوافِ شهیدانِ کربلا دارم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×