دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دل دنیا گریز

عاشقان مدارج عالى

در عروجند با سبکبالى

 

از خداوند پر شدم دیشب

تا مرا کرد از خودم خالی

 

مناجات حضرت سیدالشهدا (ع) در گودال قتلگاه

ای خوش آن عاشق که یارش در بر است

پای تا سر محو روی دلبر است

 

ای خوش آن عاشق که اندر کوی یار

جان سپارد در خم ابروی یار

 

سرجوش معانی

ای سخن از داغ تو مقتل شده

بین تل و تیغ معطّل شده

 

ای نفست رونق سنگ‌آوران

داعیۀ نیزه‌‌به‌جنگ‌آوران

 

کوچه‌های روضه

در کوچه‌های روضه به اقبال می‌رسیم

داریم می‌رسیم، اگر کال می‌رسیم

 

یک ماه، نه دوماه، نه در گریه برحسین

داریم به نتیجۀ یک سال می‌رسیم

 

غروب روز دهم

به قتلگاه شه بی سر ازدحام شده ز تیر، نیزه، عصا، خنجر ازدحام شده

 

برای غارت پیراهن عزیز دلش به پیش چشم خود مادر ازدحام شده

خیر دو دنیا

ای بی کفن صدا بزن این بی پناه را

یک عمر را بگیر و بده یک نگاه را

 

با نوکری کسی که ترقی نکرده است

جز نوکری تو که به ما داد جاه را؟

 

عشق در هر قدم نوشت حسین

روی صحفه، قلم نوشت حسین پشت هم پشت هم نوشت حسین

 

تا که از کنج خانه راه افتاد اشک چشم ترم نوشت حسین

داغ مجسم

دوباره نذر کرده مادرم تا بدوزد چندتایی شال و پرچم

 

بخواند روضه خوان از شیب گودال که در ذهنم شود داغت مجسم

 

ﺟﺎﺭﻭﮐﺶ ﻓﺮﺵ ﻋﺰﺍﯾﺖ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺍﺳﺖ

ﺁﻣﺪ ﻣﺤﺮﻡ، ﻧﺒﺾ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺘﺶ ﺣﺘّﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﻫﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ

 

ﻣﺎ ﭘﯿﺮﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ‌« ﻓﺎﺑﮏ ﻟﻠﺤﺴﯿﻦ‌» ﯾﻢ ﺑﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﺒﻨﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ

هر زمان که آب می‌نوشم، سلامت می‌کنم

از نگاهت می‌شود فهمید حسی ناب را کرده پنهان در نگاه تو خدا مهتاب را

 

قبله‌ام طاق دو ابروی تو، یعنی سال‌هاست زیر دین خویش برده ابرویت محراب را

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×