من گدایی درت را دوست می‌‌دارم حسین

سائلان محضرت را دوست می‌‌دارم حسین

دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس است

نوکری نوکرت را دوست می‌‌دارم حسین

بانو سلام می‌کنم، اینجا خوش آمدی از خاک، سمت عالم بالا خوش آمدی

ای تشنۀ بهشت، به دریا خوش آمدی من زینبم به خانۀ مولا خوش آمدی

آنکه از جمع‌ امامان دو برادر دارد

دلبری از همۀ ما دو برابر دارد

طرفی ‌ام‌بنین و طرفی فاطمه است

کیست در بین عشیره که دو مادر دارد؟

پاره به پاره روی زمین قرص ماه ریخت

تا علقمه رسید ولی بین راه ریخت

پا می‌شود، دوباره زمین می‌خورد حسین

دست خودش نبود که بی تکیه‌گاه ریخت

چه بلایی است خدایا به سرم آمده است؟

از ره دور غمی در نظرم آمده است

تا پذیرای غمی سخت شوم، باردگر

اشک غم بدرقۀ چشم ترم آمده است

عمود خوردی و سرو و صنوبرم پاشید

صدا زدی که بیا، کاسۀ سرم پاشید

همینکه تا برسم قطعه قطعه‌ات کردند

قد بلند امیر دلاورم پاشید

ناگهان دور و بر شیر حرم غوغا شد

سر ذبح قمر هاشمیون دعوا شد

دشمنان هلهله کردند همین که افتاد

سند غارت اموال حرم امضا شد

دیروزت اگر رو به قتال آوردیم

در پاسخ تو زبان لال آوردیم

امروز به خیمه گاه آن دعوت ناب

صد علقمه لبیک زلال آوردیم

امشب شب سقایی یعسوب دین است

پیمانه‌ها دست‌ امیرالمؤمنین است

بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر

بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر

دل و دست من و یک علقمه چشم مگیر از من، عزیز فاطمه! چشم

مرا تا خیمه دیگر برمگردان خجالت می‌کشم از آن همه چشم