دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سلام ما به دل داغدیدۀ سجّاد

سلام ما به مدینه، به قبلۀ جانش

سلام ما به رسول الله و گلستانش

 

سلام ما به حریمی که مهبط وحی است

که جبرئیل امین خادم است و دربانش

 

مبادا که با دست خالی روم

مدینه، صفا بخش جان و دلم

فراق تو مشکل‌ترین مشکلم

 

دریغا که همچون نسیم سحر

مرا زود بگذشت عمر سفر

 

مزار مادر سادات را جویم کجای تو؟

مدینه باز برگشتم به شهر با صفای تو

دوباره شد نصیبم از کرم حال و هوای تو

 

مدینه ای گرامی شهر پیغمبر! قبولم کن

اگر چه دور بودم، از تو بودم آشنای تو

 

مشهدی دیگر

تا که ذهنم از مدینه مشهدی دیگر بسازد

بهتر است این شهر را از هرکجا بهتر بسازد

 

مثل فتح مکه درتغییر این بار مدینه

طرح را احمد بیارد، شهر را حیدر بسازد

 

از حسن دارالکَرَم، محراب را با نام سجاد

بین صحن باقر و صادق دو تا منبر بسازد

جشن میلاد

ما را که بُوَد دل به پناه تو، حسین!

داریم امید بر نگاه تو، حسین!

 

زوّار مدینه جشن میلاد تو را

کردند به پا به زادگاه تو، حسین!

 

حسین‌تر

خیال کن که دری سر به سر شرر شده باشد

به روی پاشنه چرخیده در به در شده باشد

 

خیال کن که حسن لحظه‌ی کبودی مادر

دلش بگیرد از این غصه که پسر شده باشد

لقای مدینه

هر کس که بر لقای مدینه نمی‌رسد

بر گوش او ندای مدینه نمی‌رسد

 

بیمار آرزوی وصال مدینه‌ام

یا رب چرا شفای مدینه نمی‌رسد

آخرین وصیت

آسمان مدینه در سینه

کوهی از بغض و عقده‌ها دارد

چون شنیده امام آینه‌ها

قصد ترک مدینه را دارد

این حرم مثل کربلا بشود

از صفای ضریح دم نزنید

حرفی از بیرق و علم نزنید

 

گریه‌های بلند ممنوع است

روضه که هیچ، سینه هم نزنید

 

کربلا رفته‌ها کنار بقیع

حرفی از صحن و از حرم نزنید

 

بذر گردن‌های بی سر عاقبت گل می‌کند

           

نقش می‌بندند بر هر لب، شبی  لبخندها

باز هم مهمان آتش می‌شوند اسپندها

 

نیمه‌ای از ماه، نورانی‌تر از سابق شده است

آب دارد می‌شود شش گوشۀ دل، قندها

 

حوریان، نام تو را از آسمان آورده‌اند

نامه‌ای از حاصل ِ زیباترین پیوندها

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×