دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
طوقی دل

طوقی دلم به گنبدت زائر شد

پرچم که سیاه شد قلم شاعر شد

 

پیک از طرف فاطمه آورده خبر

پیراهن مشکی شما حاضر شد

 

ز کرب و بلاست عطر و بویی که داریم

به دریا رود آب جویی که داریم

به می ‌‌می‌رسد این سبویی که داریم

 

میسّر نگردد به بال «وبالی»

هوای پریدن به کویی که داریم

 

شرمنده‌ام نمرده‌ام از رنج روضه‌ها

آه دلم به آینه زنگار می‌‌زند

پیراهن وصال، تنش زار می‌‌زند

 

عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد

این گریه‌ها زیان مرا جار می‌‌زند

 

صاحب غم‌ها

آمد محرم، صاحب غم‌ها کجایی؟

ای داغدار اشک و ماتم‌ها کجایی؟

ای خسته از انبوه آدم‌ها کجایی؟

اصلا بگو آقا محرم‌ها کجایی؟

 

دریاب مرا در غم سالار شهیدان

ای واسط فیض دو سرا! آجرک‌الله

وی حجّت حق، صاحب عزا! آجرک‌الله

 

با نالۀ زهراست عجین سوز صدایت

هم‌نالۀ امّ‌النّجبا! آجرک‌الله

 

نوکری نوکرت را دوست می‌‌دارم حسین

من گدایی درت را دوست می‌‌دارم حسین

سائلان محضرت را دوست می‌‌دارم حسین

 

دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس است

نوکری نوکرت را دوست می‌‌دارم حسین

 

پادشاه و گدا

همین که در محرم تو روضه ‌خوانده می‌‌شود

دل همه به کربلای تو کشانده می‌‌شود

 

فقط به مجلس حسین می‌‌شود به چشم دید

که پادشاه، پهلوی گدا نشانده می‌‌شود

 

مهمان زهرا

باز ده ‌شب می‌‌شوم بارانی از غم‌های تو

باز اشک گریه‌کن‌ها پای ماتم‌های تو

 

این دهه در خانه‌اش مهمان زهرا می‌‌شویم

مادرت بانی‌ست پایان محرم‌های تو

 

آبروداری

چشم اگر امسال را هم آبروداری کند

گریه می‌‌خواهد مرا از هرچه خود، عاری کند

 

هرکسی اینجا هنر کرده است، با اشک آمده است

کاش پلک از این هنرها پرده‌برداری کند

 

روضۀ دمادم

با روضۀ دمادم تو گریه می‌‌کنم

ای با مرام! با دم تو گریه می‌‌کنم

 

هر بار من به ماتم تو گریه کرده‌ام

این بار هم به ماتم تو گریه می‌‌کنم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×