دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
زخم جگر به گریه مداوا نمی‌شود

چشمی که بسته‌ای به رخم وا نمی‌شود؟

یعنی عمو برای تو بابا نمی‌شود؟

 

ای مهربان خیمه، حرم را نگاه کن

عمه حریف گریۀ زن‌ها نمی‌شود

دل من سوخته‌تر از دل لیلا شده است

دیدنت در همۀ راه معما شده است

تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است؟

 

دیدنت سخت ولی سخت‌تر از آن این است

باز هم حرمله سرگرم تماشا شده است

یک جبل الرّحمه از برابر من رفت

رفتی و با رفتنت چه بر سر من رفت

هر چه توان داشتم ز پیکر من رفت

 

پشت و پناه یکی دو روزۀ من، نه!

یک جبل الرّحمه از برابر من رفت

مطلع فجر خدا سورۀ مریم داری

یک جهان روضه و یک ماه محرم داری

آه، آقای غریبم چقدر غم داری 

 

تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه‌ات

باز هم روضۀ ناخوانده به عالم داری 

پدر تشنه‌ها خداحافظ

یا بن خیر النساء خداحافظ

در پناهِ خدا، خداحافظ

تو هنوزم مرا نبوسیدی پدر تشنه‌ها خداحافظ

از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است

گفتند کارتان؟ همه گفتیم نوکریم

چون بار عشق را به سر شانه می‌بریم

 

ما را اگر چه بازی دنیا خراب کرد

اما به لطف روضۀ ارباب بهتریم

 

حیدر تو می‌شدی، شه خیبر اگر نبود

پرواز قصه بود فقط، پر اگر نبود

شوق رسیدنِ به فراتر اگر نبود

 

جمعی دخیل بسته به درهای رحمتت

اوجی نبود، حلقۀ این در اگر نبود

گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است

این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است

این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است

 

ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد

چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تر است

خلقت، صدف است و گهر راز حسین است

با قلب بشر مونس و دمساز حسین است

در خلوت دل، محرم و هم راز حسین است

 

زهرا و علی، هر دو چو دریای گوهر بار

خلقت، صدف است و گهر راز حسین است

تا زنده‌ام حسینی‌ام و کربلایی‌ام

از آسمان هفتم اگر سر برآورم 

اعلام می‌کنم که فقط خاک این درم

 

مِهر تو بود شیرۀ جان در وجود من

از لحظه‌ای که شیر به من داد مادرم

نی، نینوا، لیلا، جنون ، نون و القلم، ما یسطرون

السابقون السابقون، صحرا، عطش، دریای خون

نی، نینوا، لیلا، جنون ، نون و القلم، ما یسطرون

 

شمشیر در شمشیر شد، دستان حق زنجیر شد

طفل سه ساله پیر شد، آمنت ربّی فاسمعون

صوت داوود است جارى از فضاى سینه‏‏‌ام

هیچ موجى از شکست شوق من آگاه نیست در کنار ساحلم امّا به دریا راه نیست

 

تا مپندارند با مرگم تو مى‏‌میرى، بگو: اینکه می‌‏‏بینید فعل است و ظهور، الله نیست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×