مشخصات شعر

قیامت‌ها به پا کردی

از آن روزی که زلفت را به روی نی رها کردی

میان جان مشتاقان، قیامت ها به‌پا کردی

 

نمی‌دانم چه رازی بود بر لب‌های خونین‌ات؟

که نی‌های جهان را در هوایش نی‌نوا کردی

 

از آن روزی که بر دستت گرفتی راه شیری را

مدار گردش هفت آسمان را جابجا کردی

 

گرفتی در بغل چون جان شیرین پارۀ تن را

و با سختی خودت را از علی اکبر جدا کردی

 

تمام آسمان در چشم‌هایت تیره شد، وقتی

نگاه نا امیدت را به دنبالش رها کردی

 

و با لحنی بریده مثل دستان علمدارت

جوانان حرم را با دلی خونین صدا کردی

 

چه حالی داشتی ای کوه اندوه آن زمانی که

وداعی نیمه جان با «یا اخی ادرک اخا» کردی؟

 

چهل منزل جهان را همنوا با نالۀ زنجیر

به آیات کلام آسمانی آشنا کردی

 

هزاران سال پی در پی به دنبال تو می‌گریند

تو با زنجیر و با دمّام و با هیئت چه‌ها کردی؟

 

پس از تو شعر گفتن سخت دشوار است مولا جان

چرا که قافیه‌ها را یکایک «کربلا» کردی

قیامت‌ها به پا کردی

از آن روزی که زلفت را به روی نی رها کردی

میان جان مشتاقان، قیامت ها به‌پا کردی

 

نمی‌دانم چه رازی بود بر لب‌های خونین‌ات؟

که نی‌های جهان را در هوایش نی‌نوا کردی

 

از آن روزی که بر دستت گرفتی راه شیری را

مدار گردش هفت آسمان را جابجا کردی

 

گرفتی در بغل چون جان شیرین پارۀ تن را

و با سختی خودت را از علی اکبر جدا کردی

 

تمام آسمان در چشم‌هایت تیره شد، وقتی

نگاه نا امیدت را به دنبالش رها کردی

 

و با لحنی بریده مثل دستان علمدارت

جوانان حرم را با دلی خونین صدا کردی

 

چه حالی داشتی ای کوه اندوه آن زمانی که

وداعی نیمه جان با «یا اخی ادرک اخا» کردی؟

 

چهل منزل جهان را همنوا با نالۀ زنجیر

به آیات کلام آسمانی آشنا کردی

 

هزاران سال پی در پی به دنبال تو می‌گریند

تو با زنجیر و با دمّام و با هیئت چه‌ها کردی؟

 

پس از تو شعر گفتن سخت دشوار است مولا جان

چرا که قافیه‌ها را یکایک «کربلا» کردی

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×