مشخصات شعر

زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب

زهر افتاده به جان جگرم، مهدی جان

لرزه انداخت ز پا تا به سرم، مهدی جان

 

به لب خشک پدر آب گوارا برسان

که من از سوز عطش شعله‌ورم، مهدی جان

 

قدح آب همین که به لبم شد نزدیک

غم لب‌های حسین زد شررم، مهدی جان

 

قبل از آنی که به دل، زهر اثر بگذارد

کشته از صحنۀ دیوار و درم، مهدی جان

 

لحظه‌ای نیست عزیزم که تداعی نشود

وقعۀ کرب وبلا در نظرم، مهدی جان

 

زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب

خون قلبم چکد از چشم ترم، مهدی جان

 

می‌درخشد رخ ماه تو، به یاد آوردم

سر نورانی هجده قمرم مهدی جان

 

زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب

زهر افتاده به جان جگرم، مهدی جان

لرزه انداخت ز پا تا به سرم، مهدی جان

 

به لب خشک پدر آب گوارا برسان

که من از سوز عطش شعله‌ورم، مهدی جان

 

قدح آب همین که به لبم شد نزدیک

غم لب‌های حسین زد شررم، مهدی جان

 

قبل از آنی که به دل، زهر اثر بگذارد

کشته از صحنۀ دیوار و درم، مهدی جان

 

لحظه‌ای نیست عزیزم که تداعی نشود

وقعۀ کرب وبلا در نظرم، مهدی جان

 

زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب

خون قلبم چکد از چشم ترم، مهدی جان

 

می‌درخشد رخ ماه تو، به یاد آوردم

سر نورانی هجده قمرم مهدی جان

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×