مشخصات شعر

لب‌های قرآنی

آمد و در دل ِ باد پیچاند، بوی لب‌های قرآنی‌اش را

در نگاه ِ ترک خوردۀ خاک، دید ساعات پایانی‌اش را

 

او که نامش کلید نجات است، مظهر ِقَد اَقمتَ الصّلاه  است

کشتی نوح آورده تا عشق، طی کند راه طوفانی اش را

 

نامۀ کوفیان نینوا شد، هیزم آتش خیمه‌ها شد

تا مزین کند با لب ِ تیغ، صحنۀ سرخ مهمانی‌اش را

 

خشم را کینه می‌داند و بس، آه در سینه می‌داند و بس

آمده تا به پایان رساند، راه ِ تاریک و طولانی‌اش را

 

خون به پیشانی آسمان ریخت، اشکِ گودال و مسجد، درآمیخت

زمزمه کرد نهج البلاغه، خطبه‌های پریشانی‌اش را

 

می‌روی بی تو دنیا یتیم است، حال ِ دُردانه هایت وخیم است

روز ِ تفسیرِ ذبح ٍ عظیم است، تشنه آورده قربانی‌اش را

 

خون ِ گرمت ستون جهان شد، دُ رِّ گنجینۀ آسمان شد

نور می‌خواست  آذین ببندد، با حضور تو  پیشانی‌اش را

 

لب‌های قرآنی

آمد و در دل ِ باد پیچاند، بوی لب‌های قرآنی‌اش را

در نگاه ِ ترک خوردۀ خاک، دید ساعات پایانی‌اش را

 

او که نامش کلید نجات است، مظهر ِقَد اَقمتَ الصّلاه  است

کشتی نوح آورده تا عشق، طی کند راه طوفانی اش را

 

نامۀ کوفیان نینوا شد، هیزم آتش خیمه‌ها شد

تا مزین کند با لب ِ تیغ، صحنۀ سرخ مهمانی‌اش را

 

خشم را کینه می‌داند و بس، آه در سینه می‌داند و بس

آمده تا به پایان رساند، راه ِ تاریک و طولانی‌اش را

 

خون به پیشانی آسمان ریخت، اشکِ گودال و مسجد، درآمیخت

زمزمه کرد نهج البلاغه، خطبه‌های پریشانی‌اش را

 

می‌روی بی تو دنیا یتیم است، حال ِ دُردانه هایت وخیم است

روز ِ تفسیرِ ذبح ٍ عظیم است، تشنه آورده قربانی‌اش را

 

خون ِ گرمت ستون جهان شد، دُ رِّ گنجینۀ آسمان شد

نور می‌خواست  آذین ببندد، با حضور تو  پیشانی‌اش را

 

۱ نظر
 
  • طاهره ۱۳۹۵/۰۱/۲۱

    یا علی .... یا حسین ....

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×