مشخصات شعر

گنجینۀ اسرار

زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد

شور و حالم قیل و قال کوچه و بازار شد

 

هرکسی عمّان نخواهد شد مگر در خانه‌ات

در حرم بودم، دلم گنجینۀ اسرار شد

 

از گداها شهر ما یکباره خالی‌تر شد و

در حرم کم کم گدا‌های شما بسیار شد

 

چون دلش می‌خواست راه گفتگویش وا شود

زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد

 

پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار

هرکسی بار دعا آورد، بارش بار شد

 

یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند

چاقوی صیاد از آن تاریخ، ضامن دار شد

 

گنجینۀ اسرار

زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد

شور و حالم قیل و قال کوچه و بازار شد

 

هرکسی عمّان نخواهد شد مگر در خانه‌ات

در حرم بودم، دلم گنجینۀ اسرار شد

 

از گداها شهر ما یکباره خالی‌تر شد و

در حرم کم کم گدا‌های شما بسیار شد

 

چون دلش می‌خواست راه گفتگویش وا شود

زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد

 

پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار

هرکسی بار دعا آورد، بارش بار شد

 

یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند

چاقوی صیاد از آن تاریخ، ضامن دار شد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×