مشخصات شعر

جلو‌ه‌ای از «هل اتی»

نوری درخشید و به عالم روشنا داد

هادی شد و ره را نشان بر آشنا داد

 

ظلمت زدود از دهر و چندان فیض بخشید

تا بر کویر جانمان آب بقا داد

 

آیات قرآن را تلاوت کرد و تفسیر

تا سینه‌ها را جلو‌ه‌ای از «هل اتی» داد

 

حقّ صراط المستقیمش را ادا کرد

وقتی که دل را نوری از خیر النسا داد

 

با آیه‌‌های روشن رفتار خوبش

هر دم نشانی از صفای مجتبی داد

 

هادی، همان نور هدایت گستری که

راه هدایت را نشان تا کربلا داد

 

حقّ معلم دارد او بر گردن ما

درس زیارت، جامعه تعلیم ما داد

 

با روح دین دل‌های ما را آشنا کرد

ما را ز رأفت راه در حصن رضا داد

 

می‌بوسم آن دستی که او این دست‌ها را

دست علی، یعنی به دستان خدا داد

 

تکرار شد حبّ علی تا چارده بار

وقتی که او شرح علی مرتضی داد

 

شرح غدیر از او به دست ما رسیده

با یک هدایتنامه مشقی از ولا داد

 

آری هدایتگر به کشتی غدیر است

یعنی خدا سکّان به دست ناخدا داد

 

دشمن به خوبی از مقامش با خبر بود

او انتشار نهضت خون خدا داد

 

اصلاً جهادش گوشۀ تبعید گل کرد

وقتی به خیل شیعیان درس وفا داد

 

درس وفا بر عهد، در ایام سختی

درس صبوری را به هنگام بلا داد

 

درس اقامت در مسیر استقامت

درس شجاعت در ره آل عبا داد

 

درس خشوع و بندگی در محضر حق

درس تواضع با همه مردم به ما داد

 

شب زنده داری نیز کار هر شبش بود

حقّ عبادت را به دستان دعا داد

 

حق یتیمان و فقیران و مساکین

حق ضعیفان را به هر قیمت، بها داد

 

هر سائلی از کوی او حاجت روا شد

حاجت نگفته پاسخ هر بنده را داد

 

تنها حسن دارایی خود را نبخشید

او نیز هر چه داشت در راه خدا داد

 

با ناامیدان از در امّید بنشست

بر بی پناهان رو گشاده، جاه و جا داد

 

جود و کرم لطف و عطا  نیکی و احسان

با این فضائل حقّ دستان عطا داد

 

حتی ز دشمن روی خود را بر نگرداند

پور علی حق بشر را تا کجا داد

 

تنها بشر نه، بلکه حیوانات را هم

دستان پر مهرش نوازش از صفا داد

 

این خانواده اصلاً از ریشه کریمند

اما بشر حقّ ذوی القربی کجا داد؟

 

حقّ ذوی القربی نشد هرگز رعایت

با اینکه هر چه داشت آل مصطفی داد

 

حقّ خلافت را از اول غصب کردند

مزد رسالت را رذالت برملا داد

 

از ابتدا تا انتها حق را ربودند

باطل به جای حق نشست و حکم‌ها داد

 

فرمود با گریه رییس مذهب ما

دشمن به ما یا تیغ، یا زهر جفا داد

 

گه درد سیلی و سنان و ریسمان بود

گه شرح غربت را ذبیحاً بالقفا داد

 

اما مهیا باش آقا خواهد آمد

آنکه روایات ظهورش وعده‌ها داد

 

جلو‌ه‌ای از «هل اتی»

نوری درخشید و به عالم روشنا داد

هادی شد و ره را نشان بر آشنا داد

 

ظلمت زدود از دهر و چندان فیض بخشید

تا بر کویر جانمان آب بقا داد

 

آیات قرآن را تلاوت کرد و تفسیر

تا سینه‌ها را جلو‌ه‌ای از «هل اتی» داد

 

حقّ صراط المستقیمش را ادا کرد

وقتی که دل را نوری از خیر النسا داد

 

با آیه‌‌های روشن رفتار خوبش

هر دم نشانی از صفای مجتبی داد

 

هادی، همان نور هدایت گستری که

راه هدایت را نشان تا کربلا داد

 

حقّ معلم دارد او بر گردن ما

درس زیارت، جامعه تعلیم ما داد

 

با روح دین دل‌های ما را آشنا کرد

ما را ز رأفت راه در حصن رضا داد

 

می‌بوسم آن دستی که او این دست‌ها را

دست علی، یعنی به دستان خدا داد

 

تکرار شد حبّ علی تا چارده بار

وقتی که او شرح علی مرتضی داد

 

شرح غدیر از او به دست ما رسیده

با یک هدایتنامه مشقی از ولا داد

 

آری هدایتگر به کشتی غدیر است

یعنی خدا سکّان به دست ناخدا داد

 

دشمن به خوبی از مقامش با خبر بود

او انتشار نهضت خون خدا داد

 

اصلاً جهادش گوشۀ تبعید گل کرد

وقتی به خیل شیعیان درس وفا داد

 

درس وفا بر عهد، در ایام سختی

درس صبوری را به هنگام بلا داد

 

درس اقامت در مسیر استقامت

درس شجاعت در ره آل عبا داد

 

درس خشوع و بندگی در محضر حق

درس تواضع با همه مردم به ما داد

 

شب زنده داری نیز کار هر شبش بود

حقّ عبادت را به دستان دعا داد

 

حق یتیمان و فقیران و مساکین

حق ضعیفان را به هر قیمت، بها داد

 

هر سائلی از کوی او حاجت روا شد

حاجت نگفته پاسخ هر بنده را داد

 

تنها حسن دارایی خود را نبخشید

او نیز هر چه داشت در راه خدا داد

 

با ناامیدان از در امّید بنشست

بر بی پناهان رو گشاده، جاه و جا داد

 

جود و کرم لطف و عطا  نیکی و احسان

با این فضائل حقّ دستان عطا داد

 

حتی ز دشمن روی خود را بر نگرداند

پور علی حق بشر را تا کجا داد

 

تنها بشر نه، بلکه حیوانات را هم

دستان پر مهرش نوازش از صفا داد

 

این خانواده اصلاً از ریشه کریمند

اما بشر حقّ ذوی القربی کجا داد؟

 

حقّ ذوی القربی نشد هرگز رعایت

با اینکه هر چه داشت آل مصطفی داد

 

حقّ خلافت را از اول غصب کردند

مزد رسالت را رذالت برملا داد

 

از ابتدا تا انتها حق را ربودند

باطل به جای حق نشست و حکم‌ها داد

 

فرمود با گریه رییس مذهب ما

دشمن به ما یا تیغ، یا زهر جفا داد

 

گه درد سیلی و سنان و ریسمان بود

گه شرح غربت را ذبیحاً بالقفا داد

 

اما مهیا باش آقا خواهد آمد

آنکه روایات ظهورش وعده‌ها داد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×