مشخصات شعر

دل‌شوره‌های آفتاب

این قافله هر چه شتابش بیشتر شد

دل‌شوره‌های آفتابش بیشتر شد

 

جای تمام نخل‌ها، لشگر درآمد

با هر قدم یعنی سرابش بیشتر شد

 

یک محمل و هجده نگهبان دلاور

ماهی که هر منزل حجابش بیشتر شد

 

پایین که می‌آید ز محمل، قاسمش هست

عباس هم آمد، رکابش بیشتر شد

 

از اسم اینجا می‌‌شود حس عطش کرد

سقا رسید و مشک آبش بیشتر شد

 

چشم حسین افتاد بر سرنیزه‌هاشان

دید اکبرش را، اضطرابش بیشتر شد

 

خیره به طغیان فرات است، آه اما

دلواپسی‌های ربابش بیشتر شد

 

شش‌ماهه هم فهمید اینجا قتلگاه است

بی‌تابی هنگام خوابش بیشتر شد

 

راوی نوشته روز عاشورا که آمد

تیر سه‌شعبه پیچ و تابش بیشتر شد

 

بستند با هر زحمتی بر نی سرش را

بالای نی کار طنابش بیشتر شد

 

شرم رباب از چشم‌های شیرخوارش

از رفتن بزم شرابش بیشتر شد

 

ده روز دیگر هم‌سفر با شمر هستند

مجروح سیلی سنان یا شمر هستند

 

دل‌شوره‌های آفتاب

این قافله هر چه شتابش بیشتر شد

دل‌شوره‌های آفتابش بیشتر شد

 

جای تمام نخل‌ها، لشگر درآمد

با هر قدم یعنی سرابش بیشتر شد

 

یک محمل و هجده نگهبان دلاور

ماهی که هر منزل حجابش بیشتر شد

 

پایین که می‌آید ز محمل، قاسمش هست

عباس هم آمد، رکابش بیشتر شد

 

از اسم اینجا می‌‌شود حس عطش کرد

سقا رسید و مشک آبش بیشتر شد

 

چشم حسین افتاد بر سرنیزه‌هاشان

دید اکبرش را، اضطرابش بیشتر شد

 

خیره به طغیان فرات است، آه اما

دلواپسی‌های ربابش بیشتر شد

 

شش‌ماهه هم فهمید اینجا قتلگاه است

بی‌تابی هنگام خوابش بیشتر شد

 

راوی نوشته روز عاشورا که آمد

تیر سه‌شعبه پیچ و تابش بیشتر شد

 

بستند با هر زحمتی بر نی سرش را

بالای نی کار طنابش بیشتر شد

 

شرم رباب از چشم‌های شیرخوارش

از رفتن بزم شرابش بیشتر شد

 

ده روز دیگر هم‌سفر با شمر هستند

مجروح سیلی سنان یا شمر هستند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×