مشخصات شعر

آسمان را همه خواهند به منزل ببرند

کعبۀ عشق نگر دور و برش دعوا شد

استلامش چه شلوغ است، سرش دعوا شد

 

گوییا مملکت ری به نگاهش بسته است

در قشون بر سر چشمان ترش دعوا شد

 

آسمان را همه خواهند به منزل ببرند

بی‌سبب نیست که روی قمرش دعوا شد

 

قبر خورشید ندیدند که سوزانندش

چون پدر نیست، به نعش پسرش دعوا شد

 

بر سر نیزه نشد بند و سرش را بستند

علت اینکه به هم ریخت سرش، دعوا شد

 

علم سوخته‌اش با سر او رفت به شام

بس که داغ است، به روی خبرش دعوا شد

 

گفت با کوفه مدارا، جهت زینب کن

کرد اما به سر سیم و زرش دعوا شد

 

از سکینه خبر نهر رسید و بعدش

بر سر نحر گلوی پدرش دعوا شد

آسمان را همه خواهند به منزل ببرند

کعبۀ عشق نگر دور و برش دعوا شد

استلامش چه شلوغ است، سرش دعوا شد

 

گوییا مملکت ری به نگاهش بسته است

در قشون بر سر چشمان ترش دعوا شد

 

آسمان را همه خواهند به منزل ببرند

بی‌سبب نیست که روی قمرش دعوا شد

 

قبر خورشید ندیدند که سوزانندش

چون پدر نیست، به نعش پسرش دعوا شد

 

بر سر نیزه نشد بند و سرش را بستند

علت اینکه به هم ریخت سرش، دعوا شد

 

علم سوخته‌اش با سر او رفت به شام

بس که داغ است، به روی خبرش دعوا شد

 

گفت با کوفه مدارا، جهت زینب کن

کرد اما به سر سیم و زرش دعوا شد

 

از سکینه خبر نهر رسید و بعدش

بر سر نحر گلوی پدرش دعوا شد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×