مشخصات شعر

عباس من به نامۀ دشمن امان نداد

ماهم محل به رفعت هفت آسمان نداد

از راه نخل رفت و کسی را نشان نداد

 

او را امان رسید و امانم برید و رفت

عباس من به نامۀ دشمن امان نداد

 

دشمن درست گفت که قرآن پاره‌ای است

این دست‌ها که دست به این و به آن نداد

 

من بر سر جنازۀ خود گریه کنم

چون من به کسی نمرد و در این دشت جان نداد

 

زین ره که رفته‌ای چه کند زینب عزیز

خواری ز ره رسید و به معجر امان نداد

عباس من به نامۀ دشمن امان نداد

ماهم محل به رفعت هفت آسمان نداد

از راه نخل رفت و کسی را نشان نداد

 

او را امان رسید و امانم برید و رفت

عباس من به نامۀ دشمن امان نداد

 

دشمن درست گفت که قرآن پاره‌ای است

این دست‌ها که دست به این و به آن نداد

 

من بر سر جنازۀ خود گریه کنم

چون من به کسی نمرد و در این دشت جان نداد

 

زین ره که رفته‌ای چه کند زینب عزیز

خواری ز ره رسید و به معجر امان نداد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×