مشخصات شعر

رو به قبله کند چگونه تو را؟

قد کشید و بلند بالا شد

تا فلک پر زد و مسیحا شد

 

به همین قدر اکتفا فرمود

بند کفش‌اش نبست و موسا شد

 

آب و آیینه را خبر بکنید

رخ داماد عشق زیبا شد

 

دست و پا زد که یعنی اینجایم

علت این بود زود پیدا شد

 

طفل معصوم گفت تشنه لبم

همه جا شرم مال سقّا شد

 

نوۀ مرتضی و زهرا بود

زائر مرتضا و زهرا شد

 

صبح، پایش رکاب را پس زد

عصر، قدّش چو قدّ آقا شد

 

چند ابرو اضافه بر رخ داشت

یا سم اسب بر رخش جا شد؟

 

ارباً اربا شد از درون بدنش

این حسن زاده پور لیلا شد

 

سخت پیچیده است پیکر او

علّت مرگ او معمّا شد

 

قاتلی دوردست خود تاباند

زلفش از پیش، بس چلیپا شد

 

دست خط پدر غمش را برد

یک دهه پیش این گره وا شد

 

بازویش زیر سم مرکب رفت

دست خط مبارکی تا شد

 

سنگ بازی شده است با سر او

چون چو طفلان سوار نی‌ها شد

 

سر مپیچ از عمو بده بوسه

گردنت گرچه بی‌مدارا شد

 

رو به قبله کند چگونه ترا

بندهایت ز یکدیگر وا شد

رو به قبله کند چگونه تو را؟

قد کشید و بلند بالا شد

تا فلک پر زد و مسیحا شد

 

به همین قدر اکتفا فرمود

بند کفش‌اش نبست و موسا شد

 

آب و آیینه را خبر بکنید

رخ داماد عشق زیبا شد

 

دست و پا زد که یعنی اینجایم

علت این بود زود پیدا شد

 

طفل معصوم گفت تشنه لبم

همه جا شرم مال سقّا شد

 

نوۀ مرتضی و زهرا بود

زائر مرتضا و زهرا شد

 

صبح، پایش رکاب را پس زد

عصر، قدّش چو قدّ آقا شد

 

چند ابرو اضافه بر رخ داشت

یا سم اسب بر رخش جا شد؟

 

ارباً اربا شد از درون بدنش

این حسن زاده پور لیلا شد

 

سخت پیچیده است پیکر او

علّت مرگ او معمّا شد

 

قاتلی دوردست خود تاباند

زلفش از پیش، بس چلیپا شد

 

دست خط پدر غمش را برد

یک دهه پیش این گره وا شد

 

بازویش زیر سم مرکب رفت

دست خط مبارکی تا شد

 

سنگ بازی شده است با سر او

چون چو طفلان سوار نی‌ها شد

 

سر مپیچ از عمو بده بوسه

گردنت گرچه بی‌مدارا شد

 

رو به قبله کند چگونه ترا

بندهایت ز یکدیگر وا شد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×