مشخصات شعر

انگشترت را در بیاور جان زینب

جانا! ببین فکر مرا مشغول کرده

این سرزمین فکر مرا مشغول کرده

 

ناگفتنی‌ها را ز چشمان تو خواندم

«هل من معین» فکر مرا مشغول کرده

 

می‌ترسم از خنّاس‌های شهر کوفه

درّ و ثمین فکر مرا مشغول کرده

 

دلواپسی من فقط محض رباب است

آری همین فکر مرا مشغول کرده

 

محکم گره زد معجرم را در مدینه

ام البنین فکر مرا مشغول کرده

 

ای وای اگر سنگی به ابرویت بگیرد

زخم جبین فکر مرا مشغول کرده

 

رأس به روی نی به مویی بند باشد

باد اینچنین فکر مرا مشغول کرده

 

انگار مادر نوحه می‌خواند برایت

صوتی حزین فکر مرا مشغول کرده

 

انگشترت را در بیاور جان زینب

برق نگین فکر مرا مشغول کرده

 

گودی حنجر نه فقط کندی خنجر

جانا! ببین فکر مرا مشغول کرده

 

انگشترت را در بیاور جان زینب

جانا! ببین فکر مرا مشغول کرده

این سرزمین فکر مرا مشغول کرده

 

ناگفتنی‌ها را ز چشمان تو خواندم

«هل من معین» فکر مرا مشغول کرده

 

می‌ترسم از خنّاس‌های شهر کوفه

درّ و ثمین فکر مرا مشغول کرده

 

دلواپسی من فقط محض رباب است

آری همین فکر مرا مشغول کرده

 

محکم گره زد معجرم را در مدینه

ام البنین فکر مرا مشغول کرده

 

ای وای اگر سنگی به ابرویت بگیرد

زخم جبین فکر مرا مشغول کرده

 

رأس به روی نی به مویی بند باشد

باد اینچنین فکر مرا مشغول کرده

 

انگار مادر نوحه می‌خواند برایت

صوتی حزین فکر مرا مشغول کرده

 

انگشترت را در بیاور جان زینب

برق نگین فکر مرا مشغول کرده

 

گودی حنجر نه فقط کندی خنجر

جانا! ببین فکر مرا مشغول کرده

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×