مشخصات شعر

ترانۀ عاشورایی عبدالجبار کاکایی

جایی که شمر تعزیه اشکاشو پنهون می‌کنه

به عقل وامونده بگو یه روز تو رو رها کنه

دست از سر تو برداره راهی کربلا کنه

 

 چارۀ عاشقی چیه وقتی لب تشنه می‌خواد

عقلو نمی‌شه ببری وقتی که همرات نمی‌یاد

 

 چارۀ عاشقی چیه وفتی دل تو زخمیه

قید تحملو بزن ببین حقیقت با کیه

 

 گیرم که عقلو بردی و رفتی و مستی پا نداد

جواب عشقو چی میدی وقتی که از تو جون می‌خواد

 

 پرچمو دستم می‌گیرم دور سرم تکون می‌دم

از همه دیوونه ترم، پاش برسه نشون می‌دم

 

 عشقو بیار تو کوچه‌ها که عقلمون خونگیه

دهل بزن، دهل بزن نوبت دیوونگیه

 

 ببین رو بوم خونه‌ها پرچمای سبز و سیا

علامتا و علما، عاشقا وعاشقیا

 

 لباس قرمز می‌پوشه یکی، یزیدش می‌کنن

یکی امام حسین می‌شه، تشنه شهیدش می‌کنن

 

 داغ حسین تشنه لب، زینبُ محزون می‌کنه

جایی که شمر تعزیه اشکاشو پنهون می‌کنه

 

 عشقو بیار تو کوچه‌ها گریۀ مردمو ببین

ابن زیاد بی صفت، طفلای مسلمو ببین

 

 ببین وداع آخرُ ، زمزمه‌های خواهرُ

چطور به میدون می‌بره بچه‌های برادرُ

 

 مثل یه حبه قندی که تو آب چشمه حل می‌شه

تا لب قاسم می‌رسه، تلخه ولی عسل می‌شه

 

 پرچمو دستم می‌گیرم دور سرم تکون می‌دم

از همه دیوونه‌ترم، پاش برسه نشون می‌دم

ترانۀ عاشورایی عبدالجبار کاکایی

جایی که شمر تعزیه اشکاشو پنهون می‌کنه

به عقل وامونده بگو یه روز تو رو رها کنه

دست از سر تو برداره راهی کربلا کنه

 

 چارۀ عاشقی چیه وقتی لب تشنه می‌خواد

عقلو نمی‌شه ببری وقتی که همرات نمی‌یاد

 

 چارۀ عاشقی چیه وفتی دل تو زخمیه

قید تحملو بزن ببین حقیقت با کیه

 

 گیرم که عقلو بردی و رفتی و مستی پا نداد

جواب عشقو چی میدی وقتی که از تو جون می‌خواد

 

 پرچمو دستم می‌گیرم دور سرم تکون می‌دم

از همه دیوونه ترم، پاش برسه نشون می‌دم

 

 عشقو بیار تو کوچه‌ها که عقلمون خونگیه

دهل بزن، دهل بزن نوبت دیوونگیه

 

 ببین رو بوم خونه‌ها پرچمای سبز و سیا

علامتا و علما، عاشقا وعاشقیا

 

 لباس قرمز می‌پوشه یکی، یزیدش می‌کنن

یکی امام حسین می‌شه، تشنه شهیدش می‌کنن

 

 داغ حسین تشنه لب، زینبُ محزون می‌کنه

جایی که شمر تعزیه اشکاشو پنهون می‌کنه

 

 عشقو بیار تو کوچه‌ها گریۀ مردمو ببین

ابن زیاد بی صفت، طفلای مسلمو ببین

 

 ببین وداع آخرُ ، زمزمه‌های خواهرُ

چطور به میدون می‌بره بچه‌های برادرُ

 

 مثل یه حبه قندی که تو آب چشمه حل می‌شه

تا لب قاسم می‌رسه، تلخه ولی عسل می‌شه

 

 پرچمو دستم می‌گیرم دور سرم تکون می‌دم

از همه دیوونه‌ترم، پاش برسه نشون می‌دم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×