مشخصات شعر

کلاس آخر عشق

دوباره تشنه‌ام، این جملۀ برادر توست

دوباره قصّه همان قصّۀ مکرّر توست

 

دوباره با لب خشکیده می‌روی سقّا

به انتظار تو در خیمه باز خواهر توست

 

خجالت از حرمش می‌کشد تو را عبّاس

بگو بگو که ابوالفضل آب آور توست

 

به تشنه‌کامی این دست یا علی، عبّاس

پدر عزیز من این افتخار مادر توست

 

 کلاس اوّل عشق است هفت سالگی­ات

برو عزیز که این امتحان آخر توست

 

برو درست همین مثل کودکی است برو

هنوز مشک به دستان تشنه پرور توست

 

مدینه بودم و اما شنیده‌ام مادر

قدم خمیدۀ خون گریۀ معطّر توست

 

کنار علقمه افتاده بود یک دستت

کنار نخل خدا، وای دست دیگر توست

 

هلال ابرویت از چه شکسته مادر جان

آهای ماه قشنگم نگو که این سر توست

 

نگو که این تن افتاده در کنارۀ رود

تن شکافته از تیغ و تیر و خنجر توست

 

از اوج زین به زمین تو چگونه افتادی

چه قدر تیر عزیزم به روی پیکر توست

 

کلاس آخر این عشق، عشق آمده بود

به روی زانوی خورشید ماه، نه سر توست

 

فدات مادر تو چشم باز کن عبّاس

 نگاه کن یل امّ البنین برادر توست

کلاس آخر عشق

دوباره تشنه‌ام، این جملۀ برادر توست

دوباره قصّه همان قصّۀ مکرّر توست

 

دوباره با لب خشکیده می‌روی سقّا

به انتظار تو در خیمه باز خواهر توست

 

خجالت از حرمش می‌کشد تو را عبّاس

بگو بگو که ابوالفضل آب آور توست

 

به تشنه‌کامی این دست یا علی، عبّاس

پدر عزیز من این افتخار مادر توست

 

 کلاس اوّل عشق است هفت سالگی­ات

برو عزیز که این امتحان آخر توست

 

برو درست همین مثل کودکی است برو

هنوز مشک به دستان تشنه پرور توست

 

مدینه بودم و اما شنیده‌ام مادر

قدم خمیدۀ خون گریۀ معطّر توست

 

کنار علقمه افتاده بود یک دستت

کنار نخل خدا، وای دست دیگر توست

 

هلال ابرویت از چه شکسته مادر جان

آهای ماه قشنگم نگو که این سر توست

 

نگو که این تن افتاده در کنارۀ رود

تن شکافته از تیغ و تیر و خنجر توست

 

از اوج زین به زمین تو چگونه افتادی

چه قدر تیر عزیزم به روی پیکر توست

 

کلاس آخر این عشق، عشق آمده بود

به روی زانوی خورشید ماه، نه سر توست

 

فدات مادر تو چشم باز کن عبّاس

 نگاه کن یل امّ البنین برادر توست

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×