مشخصات شعر

زیر سر بگذار دل یا زیر پا بگذار سر

خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر

هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر

 

هر زمان یک جور باید عشق را ابراز کرد

چون تو که هر بار دل می‌دادی و این بار سر

 

عشق آری عشق وقتی سر بگیرد، می‌رود

بر سر دروازه‌ها سر، بر سر بازار سر

 

ای شکوه ایستا! نگذار بر دیوار دست

تا جهان نگذارد از دست تو بر دیوار سر

 

کاشف الاسرار می‌خواهد گره‌گیسوی عشق

خوش به هم پیچیده است این رشتۀ بسیار سر

 

لیله القدر است این افتاده در گودال، ماه

مطلع الفجر است این برکرده از نیزار سر

 

در مسیر وصل سر از پا اگر نشناختی

می‌کند پندار پا، تا می‌کند رفتار سر

 

حاصل مرگ گل سرخ است عطر ماندگار

پس ملالی نیست از گل می‌برد عطار، سر

 

شمع بی سر زنده می‌ماند که من باور کنم

روی دوش مرد گاهی می‌شود سربار، سر

 

جای دارد صبح بگذارند نام شام را

چون که دیگر می‌شود خورشید شام تار، سر

 

چون طلب کرده است از اهل وفا دلدار، دل

در طبق با عشق اهدا می‌کند سردار، سر

 

دل به یک دست تو دادم، سر به دست دیگرت

زیر سر بگذار دل یا زیر پا بگذار سر

 

العطش گفتی، ولی آب از سر دنیا گذشت

یک نفس آخر کشیدی جام را انگار سر

 

زندگی یعنی عبادت، زندگی یعنی نماز

مرگ یعنی والسلام، از سجده‌ات بردار سر

 

آسمان! از ماه بالاتر نبر خورشید را

نیزه را پایین بیاور، نیست یار از یار سر

 

زیر سر بگذار دل یا زیر پا بگذار سر

خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر

هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر

 

هر زمان یک جور باید عشق را ابراز کرد

چون تو که هر بار دل می‌دادی و این بار سر

 

عشق آری عشق وقتی سر بگیرد، می‌رود

بر سر دروازه‌ها سر، بر سر بازار سر

 

ای شکوه ایستا! نگذار بر دیوار دست

تا جهان نگذارد از دست تو بر دیوار سر

 

کاشف الاسرار می‌خواهد گره‌گیسوی عشق

خوش به هم پیچیده است این رشتۀ بسیار سر

 

لیله القدر است این افتاده در گودال، ماه

مطلع الفجر است این برکرده از نیزار سر

 

در مسیر وصل سر از پا اگر نشناختی

می‌کند پندار پا، تا می‌کند رفتار سر

 

حاصل مرگ گل سرخ است عطر ماندگار

پس ملالی نیست از گل می‌برد عطار، سر

 

شمع بی سر زنده می‌ماند که من باور کنم

روی دوش مرد گاهی می‌شود سربار، سر

 

جای دارد صبح بگذارند نام شام را

چون که دیگر می‌شود خورشید شام تار، سر

 

چون طلب کرده است از اهل وفا دلدار، دل

در طبق با عشق اهدا می‌کند سردار، سر

 

دل به یک دست تو دادم، سر به دست دیگرت

زیر سر بگذار دل یا زیر پا بگذار سر

 

العطش گفتی، ولی آب از سر دنیا گذشت

یک نفس آخر کشیدی جام را انگار سر

 

زندگی یعنی عبادت، زندگی یعنی نماز

مرگ یعنی والسلام، از سجده‌ات بردار سر

 

آسمان! از ماه بالاتر نبر خورشید را

نیزه را پایین بیاور، نیست یار از یار سر

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×