مشخصات شعر

این سفر همره تاریخ به جا می‌ماند

نتوان گفت که این قافله وا می‌ماند
خسته و خفته از این خیل جدا می‌ماند


این رهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی
این سفر همره تاریخ به جا می‌ماند


دانه و دام در این راه فراوان اما
مرغ دل سیر ز هر دام رها می‌ماند


می‌رسیم آخر و افسانه وا ماندن ما
همچو داغی به دل حادثه‌ها می‌ماند


بی صداتر ز سکوتیم‌، ولی گاه خروش
نعرۀ ماست که در گوش شما می‌ماند


بروید ای دلتان نیمه که در شیوۀ ما
مرد در هر چه ستم هرچه بلا می ماند

این سفر همره تاریخ به جا می‌ماند

نتوان گفت که این قافله وا می‌ماند
خسته و خفته از این خیل جدا می‌ماند


این رهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی
این سفر همره تاریخ به جا می‌ماند


دانه و دام در این راه فراوان اما
مرغ دل سیر ز هر دام رها می‌ماند


می‌رسیم آخر و افسانه وا ماندن ما
همچو داغی به دل حادثه‌ها می‌ماند


بی صداتر ز سکوتیم‌، ولی گاه خروش
نعرۀ ماست که در گوش شما می‌ماند


بروید ای دلتان نیمه که در شیوۀ ما
مرد در هر چه ستم هرچه بلا می ماند

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×